درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 60686
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









زمينه‌هاي فردي مؤثر بر تحول شغلي
شايد برخي دانشجويان و افراد، نسبت به شغل، نگرش اين‌چنيني داشته‌ باشند که شغل در زندگي، نقش يک ابزار و وسيله واسطه‌اي را دارد که خودش هيچ ارزش ذاتي ندارد؛ زيرا شغل وسيله‌اي براي تأمين معاش زندگي است و ضرورت شغل به دليل رفع هزينه‌ها‌ي زندگي است و در صورتي که هزينه‌هاي زندگي از راه ديگري غير از شغل ـ مانند بيمه‌هاي تأمين اجتماعي و حمايت‌هاي خانوادگي ـ تأمين شود، شغل ديگر ارزشي ندارد؛ اما واقعيت اين است که يکي از جنبه‌هاي اساسي در زندگي هر انساني، شغل اوست. در ديدگاه‌هاي مختلف بر نقش اساسي شغل در زندگي افراد، تأکيد شده است و از طريق شغل است که هويت آدمي شکل مي‌گيرد. فرانکل صاحب نظرية معنادرمان‌گري مي‏گويد: انسان‌ها از طريق ايجاد يک ارتباط خاص و ويژه با شغل خود، مي‌توانند زندگي خود را معنادار سازند. در معارف ديني نيز شغل اهميت زيادي دارد و يکي از توصيه‌ها به مسلمانان، اهتمام به کار است.
شغل در زندگي انسان، تنها ابزاري براي رفع نيازها نمي‌باشد و بخشي از وجود و زندگي آدمي، وابسته به شغل است. گرچه فراهم کردن زمينه شغلي مناسب مربوط به سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان جامعه است، اما در زمينه انتخاب شغل،افراد نيز نقش دارند و اساساً نقش فرد در تحول شغلي است که او را در مسير شغلي خويش به فردي تأثيرگذار تبديل مي‏کند. برخي از عوامل فردي موثر بر تحول رشد شغلي عبارتند از:
1. يافتن شغل، يک امر دفعي و يک مرتبه‌اي نيست
دانشجو براي کسب شغل، نبايد منتظر فارغ‌التحصيلي از دانشگاه باشد؛ زيرا انتظار براي کسب شغل به اتکاي فارغ‌التحصيلي و بدون گذراندن رشد شغلي، يک نگرش دفعي است. دانشجو هم‌زمان با تحصيل، بايد نسبت به کسب شغل در يک برنامه مستمر و طولاني مدت، داراي نگرش باشد و در نتيجه چنين نگرشي، يافتن شغل در يک برنامه منظم و هدفمند در بستر زمان عملي خواهد بود.
2. من بايد در پي شغل باشم
برخي دانشجويان مي‌پندراند که فقط بايد به تحصيل خود ادامه دهند و در پي کسب شغل نباشند. تصور آنها اين است که پس از فارغ‌التحصيلي يا کار به سراغ آنها مي‌آيد و يا به سادگي آن را مي‌يابند؛ اما فرد براي کسب شغل، بايد در پي شغل برود؛ تا آن را بيابد و از آن‌جا که کسب شغل يک برنامه زمان‌بر مي‌باشد، بايستي از دوران تحصيل برنامه شغلي خود را آغاز کند.
3. امکان اشتغال من وجود دارد
نگرش «امکان اشتغال من وجود دارد»، انگيزش اساسي و موتور محرکه فرد در زمينه کسب شغل است. ممکن است گفته شود که اين نگرش با واقعيت جامعه ايران تناسب ندارد و آمارهاي سازمان‌هاي مختلف، نشان دهنده عدم وجود مشاغل متنوع و انتخاب‏هاي زيادند؛ اما در صورتي که فردي چنين نگرشي داشته باشد هيچ تلاشي در زمينه اشتغال خود انجام نمي‌دهد و اگر تلاش‌هايي انجام دهد با اولين شکست‌ها، دست از تلاش بر مي‌دارد و شکست‌هاي خود را دليلي بر صحت نگرش «امکان اشتغال من وجود ندارد»، مي‌داند. بنابراين، اتخاذ نگرش «امکان اشتغال من وجود ندارد»، موجب شکست در مسير تحول رشد شغلي است. پس بايد گفت که اتخاذ نگرش «امکان اشتغال من وجود دارد»، عامل انگيزشي پيش‌برنده فرد در مسير تحول رشد شغلي است.
4. شناخت دنياي مشاغل
صرف داشتن اين نگرش که «امکان اشتغال من وجود دارد»، موجب اشتغال فرد نمي‌شود؛ بلکه فرد با اتخاذ و حفظ اين نگرش، بايستي در زمينه تحول رشد شغلي خويش نيز اقداماتي را انجام دهد. يکي از اقدامات اساسي در رشد شغلي، شناخت دنياي مشاغل مي‌باشد. فرد با افزايش خزانه مشاغل ذهن خود، امکان اشتغال خود را افزايش مي‏دهد؛ زيرا در نتيجه شناخت مشاغل گوناگون، با نيازها و خدمات جديدي آشنا مي‌شود و وي مي‌تواند وارد بازار آن‌ مشاغل شود. اولين قدم براي شناخت دنياي مشاغل، مطالعه اطلس‌ها و راهنماهاي شغلي گوناگون است. همچنين مطالعه کتاب‌هاي اول، کتاب‌هاي معرفي خدمات و مشاغل، معرفي‌نامه‌هاي شرکت‌هاي خدماتي و توليدي و جست‏وجو در اينترنت مي‌توانند فرد را در اين زمينه ياري دهند.
5. گسترش مهارت‌هاي حرفه‌اي
زماني که دنياي مشاغل در ذهن يک دانشجو دنيايي گسترده شود، وي در مي‌يابد که با گسترش مهارت‌هاي خود، مي‌تواند به مشاغل جديدي دست يابد. بنابراين، فرد با گسترش مهارت‌هاي خود، احتمال اشتغال خود را افزايش مي‏دهد.
6. ايجاد ارتباط با مراکز و مؤسسات کاري
فرد در دوران دانشجويي مي‌تواند به شيوه داوطلبانه، با مراکز و مؤسسات شغلي مختلف، همکاري نمايد. نتيجه اين همکاري‌ها، افزايش تجربه و مهارت‌هاي کاري است. علاوه بر اين، فرد در اين صورت، عملاً خود را به صاحبان مشاغل، معرفي مي‌نمايد و در مراکز شغلي نسبت به او احساس نياز مي‌شود. ايجاد نياز به فرد، يکي از عوامل مؤثر در کسب شغل است. همچنين در اين زمينه مي‌توان از دوره کارورزي دانشجويي استفاده کرد.
7. گسترش مهارت‌هاي ارتباطي و تعاملي
فرد براي گفت‏وگو با افراد در مشاغل مختلف و کسب اطلاعات شغلي و ورود به سازمان‌ها و مراکز مختلف شغلي، بايد بتواند مهارت‌هاي ارتباطي مناسبي داشته باشد. فرد بايد توانايي ايجاد ارتباط، مهارت بيان کردن و گوش کردن را براي ايجاد ارتباط مؤثر با ديگران، بياموزد. مهارت‌هاي ارتباطي، مهارت‌هاي ويژه‌اي هستند که بايستي آنها را در کارگاه‌ها و مطالعات مخصوص ياد گرفت.
8. آشنايي با قوانين، تسهيلات و اخبار حرفه‎اي
دانشجو در مسير رشد شغلي خود، بايد با قوانين ايجاد شرکت‌‌ها و مؤسسات، آشنا شود. يکي از زمينه‌هاي مؤثر در اطلاعات شغلي فرد، پي‏گيري خبرهاي مربوط به مشاغل است. در اين زمينه دانشجو بايد با انجمن‌هاي حرفه‌اي مربوط آشنا شود و از آيين‌نامه‌ها و اخبار آنها اطلاع يابد.
بنابراين، به طور کلي مي‌توان تمامي عوامل مؤثر بر رشد شغلي را به دو بخش تقسيم کرد؛ نخست آن‌که فرد دامنه مهارت‌ها، دانش‏ها، اطلاعات و تخصص‏هاي حرفه‌اي خود را گسترش دهد و ديگر آن‌که از طريق ارتباط با دنياي مشاغل، خود را عرضه و معرفي کند؛ البته عواملي ديگري مانند احساس عزت نفس و خودکارآمدي، وظيفه‌شناسي و تعهد شغلي نيز از عوامل مؤثر بر رشد شغلي مي‌باشند.[1]

پی نوشت :
1.دوماهنامه پرسمان، شماره 134 و 135 اسفند 92 و فروردین 93




برچسب ها :

اینکه می‌بینید ما گفتیم 14 سکه بیشتر را عقد نمی‌کنیم، نه برای این است که چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد می‌کند. خیر. چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج اشکالی ندارد. فرقی ندارد. برای این است که آن جنبه‌ی معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند بر جنبه‌ی مادّی. مثل یک تجارت و معامله نباشد. داد و ستد مادّی نباشد. اگر تشریفات را کم کردید، جنبه‌ی معنوی تقویت خواهد شد.
مهریّه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدّس یک مهریّه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. امّا نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
در ازدواج، آنچه که اتفاق می‌افتد، یک حادثه و پیوند انسانی است، نه یک معامله‌ی پولی و مالی، اگرچه یک مالی هم در بین هست . در شرع مقدّس اسلام، آن مال جنبه‌ی نمادین دارد. جنبه‌ی رمزی دارد. خرید و فروش و بده بستان نیست.[1]

پی نوشت :

1.مطلع عشق(گزيده‌اي از رهنمودهاي حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي به زوج‌هاي جوان)، ص203.




برچسب ها :

1- به زبان رفتار كودك گوش دهيد؛ چند دقيقه خود را جاي او بگذاريد؛ بكوشيد هدفش را از بروز چنين رفتارهايي بفهميد.
2- هر روز، زماني را در اختيار كودك بگذاريد تا از احساساتش در طول رخدادهاي روزانه زندگي براي شما بگويد.
3- بين سخنان كودك نپريد.
4- با نگاه كردن به كودك و همراهي احساسي با او تمام توجهتان را به حرف‌هايش نشان دهيد.
5- از پرسش‌هاي متنوع براي افزايش اعتماد به‌نفس كودك و به حرف كشيدن او استفاده كنيد. براي مثال «بعدش چي شد؟»
6- با سخنان كودك هم‌دردي كنيد. براي مثال «چه بد! منم جاي تو بودم ناراحت مي‌شدم.»
7- برخي از جمله‌هاي كودك را تفسير و يا تكرار كنيد. مي‌توانيد درخواست كنيد كه منظورش را بيش‌تر توضيح دهد.
8- از تكرار زياد روش‌هاي بالا در هنگام گوش دادن، بپرهيزيد.
9- خود را از شنيدن حرف‌هاي او خوشحال نشان دهيد. براي مثال بگوييد «متشكرم كه درباره اين موضوع با من حرف زدي.»[1]

پی نوشت :
1- ماهنامه خانه خوبان، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، معاونت تربیتی فرهنگی




برچسب ها :

در جهان معاصر انسان ها بخش عمده ای از شناخت و معرفت خود از دنیای پیرامون را از طریق و بطور غیر مستقیم بدست می آورند ، این که گفته می شود غیر مستقیم به این دلیل است که گاهی برخی اشیاء ، اماکن ، افراد و افکار را اصلا دیده نشده و درک نشده است ولی رسانه واسطه می شود و بطور غیر مستقیم به ما شناختی از آن می دهند . یعنی زسانه است که به انسان می گوید چه چیزی هست و چه چیزی نیست و آنچه هست چگونه هست.
این بدان معنی است که رسانه تا حد زیادی در شکا گیری نظام فکری و معرفتی افراد موثر است و درنهایت این نظام فکری است که پایه ها یسبک زندگی را مشخص می کند . از سوی دیگر رسانه ها مخصوصا رسانه های دیدار ی شننیداری مدام در حال آموز سبک زندگی هستند، اینکه مردم چگونه اوقات فراغتشان را سپری م یکنند، چیدمان منزلشان چگونه است، قرارهای گفت و گو را در کافی شاپ می گذراند یا در مسجد، سفرهایشان مجردی است یا خانواده محوریت و...
رسانه ها چه راهبردهایی را برای تغییر سبک زندگ یمخاطبان بکار می گیرند؟
یکی دیگر از کارهای ویژه رسانه ها در عصر حاضر تغییر ذائقه مخاطب است ، مثلا وقتی در پیام های رسانه ای چون فیلم و سریال صحنه های خوردن فست فود نمایش داده می شود و یا در قالب تبلیغات مدام فست فود تیلبغ می شود این مسئله در میان مدت باعث می شود ذائقه مخاطبان این رسانه به استفاده فست فود متمایل شود.
یکی از راهبردهای مهمی که برنامه های شبکه های فارسی زبان ماهواره ای دنبال می کنند تغییر سبک زندگی ایرانیان از سبک زندگی ایرانی به سبک مدرن غربی است ، به عنوان مثال در برنامه معروف بفرمایید شام که از شبکه من و تو پخش می شود ذائقه مخاطبان به این سو می رود که میهمان یها می تواند و بلکه بهتر است فردی و اصطلاحا مجردی باشد در صورت یکه اساس صله رحم و مهمانی در سبک زندگی اسلامی ایرانی خانواده است. یا مثلا عادت دادن مخاطبان به راحت بودن با نامحرم در مهمانیها، یا سرو مشروب بر سر سفره و ...همه این ها تابع راهبرد تغییر سبک زندگی از طریق تغییر ذائقه مخاطب است. کار ویزه دیگری که امروزه عموم رسانه های غربی و البته رسانه ملی پیرامون ترویج سبک زندگی غربی انجام می دهند تولید نیاز کاذب است. این امر بیشتر از طریق آگهی های بازرگانی صورت می گیرد ، گاهی اینقدر درباره یک کالا در جامعه از طریق رسانه تبلیغات می شود که ان کالا به یکی نیاز های اساسی آن جامعه تبدیل می شود و برخی می گویند اصلا نمی توان بدون ان زندگی کرد![1]

پی نوشت :
منبع: ویژنامه پیام بیداری ، زمستان 91




برچسب ها :

آب تماشایی است چه وقتی که فواره می شود و بالامی رود، چه وقتی که آبشار می شود و فرو می ریزد،چه وقتی هم که در جوی یا نهری جاری می شود. صدای آب خیلی آرام بخش است و به انسان آرامش می دهد به شرطی که آب صاف و زلال باشد. آبی که گل آلود هست اصلا تماشایی نیست. وقتی که سیل آب می آید و گل آلود است هیچ تماشایی ندارد، صدای خوشی هم ندارد. صدای آب گل آلود نه تنها به شما آرامش نمی دهد بلکه خیلی هم کسل کننده و خسته کننده است.
انسانها هم دقیقا مثل آب هستند و چنین تقسیم بندی دارند. بعضی از آنها زلال و صاف هستند و یک صفایی دارند. انسان وقتی کنار این افراد می‌نشیند آرامش پیدا می‌کند. رفتار، کلام و نگاه آنها به عالم و هستی خیلی تماشایی است. بعضی ها هستند که مثل آب آلوده هستند و اصلا تماشایی نیستند. شما دوست دارید که اصلا این انسان را نبینید و اگر او را دیدید کنار او ننشینید و وقتی او کنار شما می نشیند اذیت می شوی و دوست داری که زود از او فاصله بگیری. خوب است که اگر انسان می خواهد کنار کسی بنشیند آن فرد کسی باشد که مثل آب زلال و گوارا باشد مثل امیرالمومنین. چه کسی از امیرالمومنین بهتر که کنار او بنشینیم. ما که می خواهیم حرفی و سخنی بشنویم، چه سخن و حرفی زلال تر از کلام امیرالمومنین است




برچسب ها :

معنی دعا : دعا یعنی صدا زدن و مدد خواستن در حل مشکلات از خالق خود.

دعا کردن یکی از بهترین اعمالی است که هم خداوند در قرآن کریم و هم پیامبر اکرم (ص) و هم امامان معصوم به آن بسیار سفارش کرده اند .

آیات قرآن راجع به دعا کردن :

1- اعراف آیه 80 ( برای خدا نامهای نیک است پس او را با آنها بخوانید و دعا کنید.)

2- غافر آیه 60 ( مرا بخوانید و در خواست کنید تا پاسخ دهم. )

3- انعام آیه 53 ( ای پیامبر نباید آنان را که هر صبحگاه و شبانگاه خدا را می خوانند از پیش خود برانی .)

4- فرقان آیه 77 ( ای رسول من بگو اگر به سوی خدا متوجه نشوید و دعا نکنید پروردگارم به شما اعتنا نخواهد کرد.)

 




برچسب ها :

1. اهمیّت به واجبات مخصوصاً نماز اوّل وقت با جماعت.
«و كسى كه خدا و پیامبرش را اطاعت كند، (در روز رستاخیز) همنشین كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق هاى خوبى هستند».[1]
این آیه در بیان مرتبه ی كامل از اهل ایمان و تقوى است كسانی ‌كه در مقام اطاعت پروردگار و پیروى از حكم و فرمان پیامبر اسلام برآیند و در عقیده و خوى پسندیده استقامت داشته و شائبه تخلّف در آنان نباشد در اثر سعى و كوشش به مرتبه كامل از ایمان نائل شده و ملحق به پیامبران خواهند بود.[2]
«و هر كس اطاعت خدا و رسولش كند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است!»[3]
این جمله وعده‏اى است به كسانى كه همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب كنند؛ چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول كرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، كلام جامعى است كه همه احكام سابق از واجبات و محرمات را شامل مى‏شود.[4]
2. اهمیّت به مستحبّات مخصوصاً انس با قرآن و نماز ‌شب و خدمت به خلق خدا.
در چه حالتی به انجام مستحبات بپردازیم؟ رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:
إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً وإدبارا، فـإذا أقبَلَـت فتَنَـفَّلـوا، وإذا أدبَـرَت فعلَیـكُـم بالفَریضَةِ .

این جمله وعده‏اى است به كسانى كه همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب كنند؛ چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول كرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، كلام جامعى است كه همه احكام سابق از واجبات و محرمات را شامل مى‏شود

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:
همانا دل‏ها را روى آوردن و رویگرداندنى است. پس هرگاه روى آوردند مستحبّات به جا آورید و هرگاه روى گرداندند به گزاردن واجبات اكتفا كنید.(الكافی: 3 / 454 / 16 منتخب میزان الحكمة: 570)
3. اجتناب از گناه مخصوصاً حقّ‌النّاس نظیر غیبت، تهمت، شایعه و نمّامی.
4. عذر‌خواهی از خداوند و توبه و مداومت بر ذکر یونسیه: «لااِلهَ اِلّا أَنت سُبحانِکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین.»

پی نوشت:
[1]. نساء/69.
[2]. حسینى همدانى، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، تحقیق محمد باقر بهبودی، تهران، انتشارات كتابفروشى لطفى، 1404ق، چ اول، ج4، ص110.
[3]. احزاب/71.
[4]. طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوى همدانى، قم، انتشارات جامعه‏ى مدرسین حوز:ه علمیه، 1374ش، چ پنجم، ج16، ص523-524.

 




برچسب ها :

حضرت رسول اکرم
لا يَزالُ الشَّيطانُ ذَعِرًا مِنَ المُؤمِنِ ما حافَظَ عَلَى الصَّلواتِ الخَمسِ، فَإِذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيهِ فَأَدخَلَهُ فِي العَظائِمِ؛ الكافي، ج ۳، ص ۲۶۹ ،ح ۸
 همواره شيطان از انسانِ باايمان، هراسان است تا هنگامى كه بر نمازهاى پنجگانه مواظبت ورزد. پس هرگاه آنها را تباه كند،بر او جرئت می‌يابد و او را به گناهان بزرگ وارد می‌كند.




برچسب ها :

در زیارت اربعین، مضامین عالیه ای را ملاحظه می کنیم که مملو از شناخت و معرفت ویژگیهای یک امام و رهبر الهی برای تحکیم اعتقادات شیعه است. شیخ طوسی رحمه الله این عبارات فاخر را در زیارت اربعین از صفوان بن مهران جمّال روایت می کند که وی از مولايمان حضرت صادق علیه السلام آموخته و برای ما نقل کرده است . این مجموعۀ ارزشمند به طور کامل یک دوره امام شناسی است و هر انسان موحدی را با ویژگیهای یک رهبر الهی آشنا می کند، به این جهت توجه و عنایت به این زیارت از ویژگیهای هر شیعة تمام عیار محسوب می شود.
امام حسن عسكرى علیه السلام در این مورد فرموده است: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلَاةُ إِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ؛ پنج چيز از نشانه هاى مؤمن است: گزاردن پنجاه و يك ركعت نماز [واجب و نافله در هر شبانه روز]، زيارت اربعين، انگشتر در دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن [هنگام نماز]، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم. 1
با مطالعة این نوشتار پاسخ این پرسش روشن می شود که چرا زیارت اربعین از نشانه های ایمان و شیعه بودن است؟ با این هدف به شرح چند فراز از این زیارت گرانقدر می پردازیم:

تأثیر کلمات معنوی در زائر

در ابتدای زیارت اربعین می خوانیم: السَّلاَمُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلاَمُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ؛2 سلام بر ولىّ خدا و حبيب [خاص] او! سلام بر دوست [و محبوب] و برگزيدة خدا.
ولیّ، نجیب، حبیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین علیه السلام است که تک تک این واژه ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراوانی بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می کند. وقتی زائر با تمام وجود به صاحب چنین اوصافی تعظیم می کند، روح و جسم خود را تحت الشعاع این خصلتهای پر فضیلت قرار می دهد.

مفهوم سلام در زیارت

سلام، يکي از نامهاي خداي عزّوجّل است. هنگامی که زائر این نام خدا را بر زبان جاری می کند، می خواهد بگوید: ای امام! خداوند حافظ مرام و مکتب تو باشد و آن را از گزند دشمنان سلامت بدارد. همچنین سلام به معناي اظهار تسليم شدن در برابر فرمان امام علیه السلام است. گذشته از این دو معنا، سلام به معناي تعهد به آسايش، امنيت و سلامتي از طرف خود است و وقتی زائر به حضرت سلام مي دهد، در واقع اعلام می دارد که هيچ آزار و آسيبي از ناحية من در آن وقت و پس از آن به آن امام علیه السلام نخواهد رسيد؛ زيرا هدف تمامي آن بزرگواران هدايت و اصلاح مردم و اعلاي کلمة توحيد و ترویج طاعت خداوند در میان مردم بوده است. به این جهت آنها از معصيت خدا و تخلف از اوامر و نواهي او، اخلاق ناپسند مردم از قبيل خود بزرگ بيني، حرص، ريا، بخل، حّب قدرت، غيبت، آزار رساندن و... اذيت خواهند شد.
زائر بايد حال خود را به گونه اي قرار دهد که مورد رضايت امام باشد، نه مايۀ اذيت آن حضرت. آنگاه در سلام دادن به امام علیه السلام صادق است. زائر بايد دل را با آب توبه شستشو داده، اشک پشيماني از ديدگان فرو ريزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.
زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزديک نموده و با تکرار این واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزديکي به ايشان، از پستيها، رذائل و آلودگيها پاک مي نمايد و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا مي نمايد تا سلامتي کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.
در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و يارانش چهرة اجتماعي- سياسي خود را نمايان ساخته و اعلان مي دارد که نه تنها با بت درون خود مبارزه مي کند؛ بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتيان، ظالمان، مستبدان و خائنين به مردم در ستیزه بوده و با شعار سلام، خود را در زمرة ياران آن حضرت قرار مي دهد.3

ویژگیهای امام حسین علیه السلام
1. مقام عبودیت

در فرازی از زیارت اربعین می خوانیم: السَّلاَمُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ؛ سلام بر بندة خالص، و فرزند بندة خالص خدا، سلام بر حسين مظلوم شهيد.
عبودیت از ویژگیهای امام حسین علیه السلام و پیروان آن گرامی است. تا فردی به مقام بندگی خالص خدا نرسد، هرگز نمی تواند به سوی کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده: (وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا)؛4 یعنی قسم به آن نفوسى كه از روى حقيقت و صميم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگى خالصانه صف كشيده، مرا براى خود، مراد و مقصود قرار داده، به غير از من به هيچ چيز ديگرى التفات نمى كنند.
و در جایی دیگر بندگی خالصانه را منشأ علم و رحمت الهی قلمداد کرده، می فرماید: (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً)؛5 [موسی علیه السلام و همراهش] بنده اى از بندگان ما را يافتند كه رحمت و موهبت عظيمى از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم .
این آیه نشان مى دهد كه برترين افتخار هر انسانی آن است كه بندة خالص خدا باشد و اين مقام عبوديت است كه انسان را مشمول رحمت الهى مى سازد و دريچه هاى علوم را به قلبش مى گشايد. در حقیقت جوهرة علم الهى از عبوديت و بندگى خدا سرچشمه مى گيرد.
اساساً رمز دستيابى امام حسین علیه السلام به مقامات والا، عبوديّت و تسليم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چيزى كه در هر زیارتی به آن شهادت مى دهيم و حتی خود حضرت همواره به آن افتخار می کرد، نمونه اش این روایت است:
امام حسين علیه السلام به همراه انس بن مالك به كنار قبر مادربزرگش حضرت خديجه علیها السلام آمدند. امام در كنار قبر آن بانوى اسلام گريه كرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس مى گويد: به كنارى رفتم و از ديد آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذكر و دعا مشغول شد. وقتى كه مناجاتش به طول انجاميد، نزديك آمدم، شنيدم كه اين گونه نجوا مى كرد:
يا رَبِّ! يارَبِّ! اَنْتَ مَوْلاهُ
فَاْرْحَمْ عَبيداً اِلَيْكَ مَلْجاهُ ؛
پروردگارا! پروردگارا! تو مولاى او هستى، به بنده اى كه پناهگاهى به جز تو ندارد، رحم كن.
يا ذَالْمَعالى! عَلَيْكَ مُعْتَمَدى
طُوبى لِمَنْ كُنْت اَنْتَ مَوْلاهُ ؛
اى خدايى كه داراى شكوه و عظمتى! پشتيبانم تويى. خوشا به حال آن کس كه تو مولاى او هستى.
طُوبى لِمَنْ كانَ خادِماً اَرِقاً
يَشْكُو اِلى ذى الْجَلالِ بَكْواهُ ؛
خوشا به حال كسى كه خدمتگزار و شب زنده دار است و گرفتاريش را فقط به خداى بزرگمنش خویش عرضه مى دارد.
وَ ما بِهِ عِلَّةٌ وَ لا سَقَمٌ
اَكْثَرَ مِنْ حُبِّهِ لِمَوْلاهُ ؛
هيچ گونه بيمارى و ناراحتى ندارد كه بيشتر از محبت به مولايش باشد.
اِذا اِشْتَكى بَثَّهُ وَ غُصَّتَهُ
اَجابَهُ اللَّهُ ثُمَّ لَبَّاهُ ؛
هرگاه غصه و ناراحتى اش را با خدايش در ميان مى گذارد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت مى كند.
اِذا اِبْتَلی بِالظَّلامِ مُبْتَهَلاً
اَكْرَمَهُ اللَّهُ ثُمَّ اَدْناهُ؛6
هرگاه به گرفتارى مبتلا گردد، در تاريكى با التماس و ناله خدايش را مى خواند و خداوند او را گرامى داشته و به خود نزديك مى گرداند.
اگر ما نیز طالب قُرب الهى هستيم و مى خواهيم مؤمن حقيقى و واقعى باشيم و ادّعاى پيروى از مكتب آن حضرت را داريم، بايد در هر حال تسليم فرمان حق باشيم؛ حتّى اگر بر خلاف خواسته و سليقة ما باشد. با نجوای زیارت اربعین تعهد کنیم که از این پس با پیروی از آن گرامی خدا را خالصانه بندگی کنیم.

2. تحمّل غم و اندوه برای اصلاح جامعه
السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ ؛ سلام بر آن اسير [غم و اندوه و] مصائب سخت [عالم] و كشتة آب چشمان.
امام علیه السلام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهای روحی و جسمی بوده و مشکلات را به جان می خرد و همواره رهبران الهی و پیروان واقعی آنان بیشترین فشار روحی، صدمات روانی، غم و اندوه را تحمل می کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَل؛7 رنج و ناراحتی انبيا شديدتر از ديگران است. از آن پس، کسانی که پشت سرشان می آیند و سپس هر که شبیه تر باشد. همچنانکه گفته اند:
آن که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
در روایت سلمان نیز نشانه های مؤمن آمده است که: فَعِنْدَهَا يَذُوبُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِي جَوْفِهِ كَمَا يَذُوبُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ مِمَّا يَرَى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُغَيِّرَه؛8 مؤمن در اثر مشاهدۀ منکرات و بی بند و باریها و نداشتن توان مقابله و تغییر وضع موجود، [چنان در فشار روحی قرار می گیرد که] قلبش آب می شود، هم چنانکه نمک در آب ذوب می شود.
معمر بن خلاد می گويد: در محضر حضرت رضا علیه السلام از آسایش و راحتی در عصر امام قائم علیه السلام سخن به میان آمد، حضرت فرمود: أَنْتُمُ الْيَوْمَ أَرْخَى بَالًا مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ قَالَ: وَ كَيْفَ؟ قَالَ: لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا علیه السلام لَمْ يَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ وَ الْقَوْمُ عَلَى السُّرُوجِ وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ علیه السلام إِلَّا الْغَلِيظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِب؛9 شما امروز راحت تر از هنگام ظهور قائم خواهيد بود. عرض كردند: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا اگر قائم ما خروج کند جز زحمت و مشقت نخواهد بود، و مردم بايد همواره بر زين اسبان سوار شوند [و جهاد كنند]، و لباس قائم علیه السلام درشت و خشن و غذايش خشك خواهد بود.

3. بخشیدن هستی خود برای نجات جامعه

وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ؛10 خداوندا! او خون پاك قلبش را در راه تو بذل کرد [و جانش را فدا نمود] تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهى نجات دهد.
از مهم ترین محورهای زیارت اربعین، بیان فلسفۀ قیام عاشورا است که در یک جملۀ کوتاه تمام مقصود حضرت اباعبدالله علیه السلام بیان گردیده است. امام صادق علیه السلام در این فراز به صراحت تمام عرضه می دارد که امام حسین علیه السلام تمام هستی خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از بند جهالت، تاریکی و گمراهی رها کرده و به سوی نور و کمال هدایت رهنمون کند. این همان هدف نهایی تمام پیامبران علیهم السلام و فرستادگان الهی در طول تاریخ بوده است که در قیام عاشورا به اوج خود رسید.

انقلاب ارزشها
در تاریخ می خوانیم: بعد از بعثت رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله اصول و ارزشهاي جاري در جامعه كه عليه مصالح دنيا و آخرت مردم بود، به ارزشهاي انساني و الهي تبديل شد. خرافه پرستي به حقيقت يابي، و جنگ و خونريزي و ناعدالتي به قسط و عدل و مساوات بدل گرديد و انسانهاي در ظاهر پايين درجه، به افرادي مورد اعتماد و داراي منزلت اجتماعي والایي تبديل شدند. تمام قوانين و ملاكهاي ظاهري و مادي جاي خود را به معيارهاي ارزشمند و متعالي داد. پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله حتي به كارگزاران خويش تأكيد مي نمود كه در تبديل و تغيير روشهاي غلط و رسوم جاهلانه نهايت تلاش خود را به عمل آورند.
هنگامي كه معاذ بن جبل را به سوي يمن مي فرستاد، به او فرمود: اي معاذ! آثار جاهليت و رسوم باطل را بميران و سنتهاي متعالي اسلامي را در ميان مردم ترويج كن! آن گرامي، در آخرين فرازهاي پيام حج خود، به انقلاب ارزشها و حركت به سوي زيبایيها و كمالات تأكيد ورزيد و فرمود: ألا كُلُّ شَيءٍ مِنْ أمْرِ الْجاهِليّةِ تَحْتَ قَدَمي موضوعٌ؛11 بدانيد تمام باورها و رسمهاي ايام جاهليت را زير پاي خود نهاده و باطل اعلام مي كنم.
امام حسین علیه السلام نیز انقلاب تاریخی خود را انقلاب ارزشها معرفی کردند و فرمودند: إِنِّي أَدْعُوكُمْ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى نَبِيِّهِ فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ أُمِيتَتْ فَإِنْ تُجِيبُوا دَعْوَتِي وَ تُطِيعُوا أَمْرِي أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشاد؛12 من شما را به سوى خدا و رسول دعوت مي نمايم؛ زيرا سنت ارزشمند پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله از بين رفته است. اگر شما دعوت مرا بپذيريد و امر مرا اطاعت كنيد، من شما را به راه هدايت راهنمایى مي كنم.
امام حسین علیه السلام همانند جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله چراغ روشنی بخش در تاریکیهای جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزشهای اخلاقی دست یابند. چنانکه قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را چراغ روشنی بخش در تاریکیهای جهل و نادانی معرفی می کند و می فرماید: (یَا أَيهَُّا النَّبىِ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * وَ دَاعِيًا إِلىَ اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا)؛13 اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت دهنده و انذاركننده! و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او قرار داديم، و چراغى روشنى بخش!
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز امام حسین علیه السلام را چراغ روشنی بخش هدایت معرفی کرده و فرمود: اِنَّ الْحُسَیْنُ مِصْبَاحُ الْهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجَاةِ؛14 همانا حسین علیه السلام چراغ هدایت و کشتی نجات است.

4. ذلت و خواری دشمنان امام حسین علیه السلام

وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ ؛ و گواهى مي دهم كه خداى متعال وعده اى كه به تو داده است، البته به آن وفا می كند و آنان كه تو را خوار [و مضطر] گذاشتند، همه را هلاك كند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند.
از دیگر پیامهای زیارت اربعین جاودانگی حماسۀ عاشورا است و این در حقیقت حکایتگر یک پیام غیبی و تحقق وعدة الهی است که حضرت زينب علیها السلام نیز در خطبه ای که در مجلس یزید قرائت کرد، به آن اشاره نمود. آن گرامی در سخنان خویش از آيندة دردناك يزيديان پرده برداشت و فرداي درخشان حماسه آفرينان عاشورا و پيروزي هميشگي مرام حسيني را نويد داد و به یزید این چنین نهيب زد: فَكِد كَيدَكَ واسعَ سَعيَكَ وناصِب جُهدَكَ فَوَاللَّه لا تَمحو ذِكرَنا و لا تُميتُ وَحينَا و لا تُدرِكُ أمرَنا و لا تَدحَضُ عَنكَ عارَها وهَل رَأيَكَ إلاّ فَنَد؟ و أيّامُكَ إلاّ عَدَدٌ ؟و جَمعُكَ إلاّ بَدَدٌ ؟يَومَ يُنادى المُنادى: ألا لَعَنةُ اللَّه عَلَى الظالمينَ؛15 [اى يزيد!] هر نيرنگى كه خواهى بزن، و هر اقدامى كه توانى بكن و هر كوشش كه دارى، دريغ مدار! سوگند به خدا كه نمى توانى نام ما را محو كنى و نمى توانى نور وحى ما را خاموش نمايى. تو نمى توانى عظمت امر ما را درك كنى و ننگ اين ستم را هرگز از خود نتوانى زدود؟! آیا غیر از این است که رأى، [طرح و نقشه هاى] تو سست و مدت حكومت تو اندك و جمعيت تو پراكنده است؟ آن روزى كه منادى فرياد مى زند: آگاه باشيد، لعنت خدا بر گروه ستمكاران باد.
يادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن موقعيت حساس و تاريخي - كه هيچ سخنور ماهري؛ حتي قادر به تعادل در گفتار نيست- چنان با اعتماد به نفس عميقي خبر از آينده داد و پيش بيني دقيقي كرد كه ما بعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده مي كنيم. آري، امروزه این پیام زیارت اربعین تحقق یافته و پيش بيني حضرت زينب علیها السلام به وقوع پيوسته و در واقع وعدة الهی تحقق یافته، دشمنان امام حسين علیه السلام خوار و رسوا گشته و عظمت نام و ياد و حماسة حسيني علیه السلام تمام عالم را فرا گرفته است.
ای که در کرب و بلا بی کس و یاور گشتی
چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست
از دیگر پیامهای زیارت اربعین: مشمول لطف و کرم الهی، مقام شهادت، پاکی نسل، میراث دار انبیا، منصوب شدن به امامت از سوی خدا، مدافع اسلام و اندیشه های الهی، لیاقت و شایستگی رهبری، نصیحت امت با دلسوزی، و مهرورزی می باشد.
پی نوشت:
1) روضة الواعظين، محمد فتال نيشابورى، نشر رضى، قم، ج 1، ص 195.
2) تهذيب الأحكام، محمد بن حسن طوسى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 6، ص113؛ و كامل الزيارات جعفر بن قولويه قمى، نشر الفقاهه، تهران، ص 228. امام صادق(ع) متن زیارت اربعین را چنین نقل کرده است: السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلَادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلًا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مِتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالَاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلَامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
3) با استفاده از سایت تبیان، بخش دین و اندیشه.
4) صافات / 1.
5) کهف/ 65.
6) مناقب آل ابى طالب، محمد بن شهر آشوب مازندراني، نشر علامه، قم، 1379 ق، ج 3، ص225.
7) كافي، محمد بن يعقوب كلينى، دارالكتب الاسلامية، تهران، 1388 ق، ج 2، ص 252.
8) مستدرك الوسائل، محدث نورى، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ق، ج 11، ص 372.
9) مسند الإمام الرضا(ع)، شيخ عزيز الله عطاردي خبوشانی، مؤسسة طبع و نشر آستان قدس رضوي، ج 1، ص 219.
10) در بعضی از نسخه ها مثل كامل الزيارات این عبارت این‌گونه آمده است: بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى ... . كامل الزيارات، ابن قولویه، ص 228.
11) سيره ابن هشام، ابو محمد عبد الملك بن هشام حميري، دار القلم، بيروت، ج 4، ص250.
12) بحار الأنوار، محمد باقر مجلسى، مؤسسۀ الوفاء، بيروت، 1403ق، ج 44، ص 340.
13) احزاب/ 45 و 46.
14) مدینة المعاجز، سيد هاشم بحرانى، مؤسسۀ المعارف الاسلامية، قم، 1414ق، ج 4، ص 51.
15)بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 133؛ و مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، نشر مفید، قم، ج 4، ص 646




برچسب ها :

وقتى متوكل از ورود امام عليه السلام به شهر خاطر جمع شد، روش خود را تغيير داد و چند روزى امام را در كاروان سرايى كه غريبه ها و فقرار و گداها در آن جا بودند، جاى داد و چند روز بعد خانه اى براى حضرت تعيين كرد...



محمد عابدی
وقتى متوكل از ورود امام عليه السلام به شهر خاطر جمع شد، روش خود را تغيير داد و چند روزى امام را در كاروان سرايى كه غريبه ها و فقرار و گداها در آن جا بودند، جاى داد و چند روز بعد خانه اى براى حضرت تعيين كرد. (1)
صالح بن سعيد مى گويد: «روزى داخل سرّ من رأى شدم و خدمت امام رفتم و گفتم: اين ستمكاران در همه امور سعى دارند نور تو را پنهان كنند و ياد تو را از دل ها بزدايند، تا اين كه در اين جا تو را فرود آوردند. حضرت فرمود: اى پسر سعيد! هنوز در معرفت قدر و منزلت ما در اين پايه اى و فكر مى كنى اين ها با شأن ما منافات دارد؟ نمى دانى كسى را كه خداوند بلند كرد، به اين ها پست نمى شود.
آن گاه امام با دست مبارك خود به جايى اشاره كرد. من برگشتم، بستان ها با انواع گياهان آراسته، باغ ها با انواع ميوه ها، نهرها، قصرها و... ديدم. حضرت فرمود: ما هرجا باشيم، اين ها براى ما آماده است. » (2)
از اين پس خليفه عباسى در برابر امام عليه السلام رفتارهايى را پيش گرفت كه مى توان در دو بخش خلاصه كرد:
1 - در ارتباط با شخص امام عليه السلام مانند آزار جسمى، زندان و... فشار اقتصادى، تحريم ارتباطى و...
2 - در ارتباط با شخصيّت امام عليه السلام مانند ترور شخصيتى، مبارزات علمى با امام، تشويق شعرا به هجو حضرت و... اقدامات ديگر خليفه را نيز مى توان اين گونه برشمرد:
1 - تلاش براى محو دين و آثار آن (رواج هرزگى، اسراف كارى، ميدان دادن به يهوديان، شراب خوارى...)
2 - استمرار و افزايش حجم تلاش هاى گذشته براى هجو اهل بيت عليهم السلام...
3 - كوشش براى متلاشى كردن سازمان شيعيان از طريق فشارهاى اقتصادى....
ما پايان بخش مقاله خود را به ذكر نمونه اى از تلاش خليفه براى ترور و تضعيف شخصيّت امام عليه السلام قرار مى دهيم.
طبق معمول كه اطرافيان خليفه گزارش هايى از احتمال شورش امام عليه السلام به وى مى دادند، اين بار گزارش دادند كه گروهى از شيعيان امام در قم مقدارى اسلحه و اشياى ديگر برايش فرستاده اند و او قصد شورش دارد. متوكل گروه را شبانه فرستاد تا به خانه امام هجوم برند و او را با اموال مصادره شده نزد خليفه بياورند. امّا آنان امام را نشسته بر زمين مفروش به شن يافتند كه قرآن مى خواند و عبادت مى كرد ولى چيز ديگرى نيافتند. وقتى امام را نزد خليفه كه مست و لايعقل بود آوردند، با بى شرمى تمام پياله شراب را به حضرت تعارف كرد. امام سوگند ياد كرد كه گوشت و خون من با شراب نياميخته است. خليفه گفت: پس شعرى بخوان. و چون زياد اصرار كرد، امام اين شعر را خواند:
باتوا على قلل الجبال تحرسهم // غلب الرجال فما اغنتهم القلل
واستنزلوا بعد عزّ من معاقلهم // فاودعوا حفراً يا بئس مانزلوا
ناداهم صارخ من بعدما قبورا // اين الاساور و التيجان والحلل؟
اين الوجوه التى كانت منعمة // من دونها تضرب الاستار و الكلل...؛ (3)
بر قله كوهسار شب ها را به روز آوردند در حالى كه مردان نيرومند از آنان پاسدارى مى كردند؛ ولى قله ها نتوانست آن ها را برهاند.
آنان پس از مدّت ها عزّت از جايگاه هاى امن به زير كشيده شدند و در گودال ها جايشان دادند؛ چه منزل و آرامگاه ناپسندى!
پس از آن كه خاك سپرده شدند فريادگرى فرياد برآورد كجاست آن دست بندها و تاج ها و لباس هاى فاخر كجاست آن چهره هاى در ناز و نعت پرورش يافته كه به احترامشان پرده ها مى آويختند؟... »
اين اشعار چنان زلزله اى در دل گناهكاران انداخت كه بزم شراب شان به هم ريخت و همه گريستند و نه تنها امام عليه السلام تحقير نشد، بلكه اهل مجلس خليفه و خود خليفه پى به ذليل و خوار بوند خود بردند، هرچند در پس گريه هاى خليفه، نقشه اى از اين كار، كارآمدتر در حال ترسيم بود تا امام عليه السلام را به نوعى ديگر گرفتار سازد.
در هر حال متوكل نيز در سال (247 ه. ق.) توسط منتصر به قتل رسيد و خلافت به او رسيد. وى با شيعيان به عطوفت رفتار مى كرد و بيشتر فشارهايى را كه متوكل به وجود آورده بود از دوش شيعيان برداشت مانند برگرداندن فدك به علويان، آزادسازى زيارت امام حسين عليه السلام، برگرداندن موقوفات و تعيين فرماندارى نيكوكار بر مردم مدينه. (4)
حكومت وى ديرى نپاييد و بعد از آن به ترتيب مستعين و معتز به حكومت رسيدند كه در عصر معتز و به دستور وى امام در سوم رجب (254 ه ق.) به شهادت رسيد.
 




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 58 صفحه بعد