درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 60687
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

«هنگامي که آفتاب طلوع کرد مثل اينکه بر شاخ هاي شيطان طلوع مي کند.
پروردگارم، مرا امر نموده که قبل از طلوع خورشيد و قبل از آنکه کافر براي آفتاب سجده کند، نماز صبح بخوانم تا آنکه امتم براي خداوند، سجده نمايند .
و زود به جاي آوردن آن ، در پيشگاه خداوند محبوب تر است.
اين نمازي است که ملائکه شب و روز شاهد آن مي باشند»


پیامبر اکرم :
من صلّي الفجر في جماعة ثم جلس يذکر الله عزوجل حتي تطلع الشمس کان له في الفردوس سبعون درجة
هر کس نماز صبح را با جماعت بخواند و سپس تا طلوع خورشيد به ذکر خدا مشغول باشد، خداوند در بهشت هفتاد درجه به او مي دهد.

وسائل الشیعه ،
ص373، ح11

امام صادق :

فاذا صلی العبد صلاة الصبح مع طلوع الفجر اثبتت له مرتینتثبتها ملائكة اللیل و ملائكة النهار
پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جای آورد دو مرتبه برای اونوشته می شود ، هم فرشته صبح و هم فرشته شب می نویسند .
(نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده می كنند)

( ثواب الاعمال ، ص 62 )




برچسب ها :

اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب از عِقاب خدا بترسیم،


همه کارهای عالم اصلاح میشود .




برچسب ها :

رُوِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ:


لا يکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِيمَانُهُ حَتَّى يحْتَوِي عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِيةٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يا رَسُولَ اللَّهِ مَا يکُونُ الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ يا عَلِي مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يکُونَ
از رسول خدا (ص) روايت شده که فرمودند ايمان مومن کامل نمي شود تا اينکه داراي 103 خصلت در فعل و عمل و نيت و باطن و ظاهر گردد آنگاه اميرالمومنين( ع) فرمودند يا رسول الله آن 103 خصلت کدامند؟ فرمودند يا علي از جمله صفات مومن اينست که:

جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِي الذِّکْرِ- کَثِيراً عِلْمُهُ -عَظِيماً حِلْمُهُ-
انديشه اش بسيار متحرک و پوياست –ذاتا متذکر وبه ياد خداست –علم و دانشش فراوان –بردباريش بزرگ

جَمِيلَ الْمُنَازَعَةِ- کَرِيمَ الْمُرَاجَعَةِ- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش –بزرگوار در بازگشت و پذيرش –سعه صدرش از همه بيشتر –و نفسش از همه خاکسار تر است

ضِحْکُهُ تَبَسُّماً- وَ اجتماعه تَعَلُّماً- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خنده اش تبسم -گرده هماييش براي تعلم و يادگيري –تذکردهنده به غافل- و آموزنده جاهل است

لَا يؤْذِي مَنْ يؤْذِيهِ _وَ لَا يخُوضُ فِيمَا لَا يعْنِيهِ_ وَ لَا يشْمَتُ بِمُصِيبَةٍ
به کسي که آزارش مي کند آزاري نمي رساند – و در آنچه به دردش نمي خورد وارد نشود و هيچ کس را به مصيبتي سرزنش و شماتت نمي کند

وَ لَا يذْکُرُ أَحَداً بِغِيبَةٍ- بَرِيئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هيچ کس را با غيبت ياد نمي کند –از کارهاي حرام بيزار است –و در موارد شبهه قدم بر نمي دارد

کَثِيرَ الْعَطَاءِ- قَلِيلَ الْأَذَى- عَوْناً لِلْغَرِيبِ -وَ أَباً لِلْيتِيمِ
بخششش فراوان –آزارش بسيار کم –براي غريب و ناآشنا ياور –و براي يتيم پدر است

بُشْرُهُ فِي وَجْهِهِ- وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابي و خرمي اش در چهره –وحزن و اندوهش در دل –و به نياز خود (به خدا ) خرسند است

أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ- لَا يکْشِفُ سِرّاً- وَ لَا يهْتِکُ سِتْراً
شيرين تر از عسل- وسخت تر از سنگ است –و هيچ رازي را فاش نسازد –و هيچ پرده اي را ندرد

لَطِيفَ الْحَرَکَاتِ- حُلْوَ الْمُشَاهَدَةِ -کَثِيرَ الْعِبَادَةِ- حَسَنَ الْوَقَارِ
حرکاتش لطيف- ديدارش شيرين-عبادتش بسيار – وقارش نيکو

لَينَ الْجَانِبِ- طَوِيلَ الصَّمْتِ- حَلِيماً إِذَا جُهِلَ عَلَيهِ
برخوردش نرم –سکوتش طولاني است – اگر درباره او به ناداني رفتار شود حليم و بردبار است

صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيهِ- يجِلُّ الْکَبِيرَ وَ يرْحَمُ الصَّغِير
برکسي که به او بدي کرده است شکيبا است –بزرگتر را گرامي داشته و به کوچکتر رحم مي کند

أَمِيناً عَلَى الْأَمَانَاتِ- بَعِيداً مِنَ الْخِيانَاتِ- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَياءُ
بر امانت ها امين- و از خيانت ها به دور است –همدم او تقوا و هم پيمان او شرم و حياست

کَثِيرَ الْحَذْرِ- قَلِيلَ الزَّلَلِ- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ -وَ کَلَامُهُ عَجِيبٌ
پرهيزش بسيار –و لغزشش کم حرکاتش مودبانه –وگفتارش مايه شگفتي است

مُقِيلَ الْعَثْرَةِ- وَ لَا يتَّبِعُ الْعَوْرَةَ- وَقُوراً صَبُوراً- رَضِياً- شَکُوراً
از خطا و لغزش در مي گذرد –و در پي عيوب ديگران نمي رود –با وقار –صبور –خشنود و راضي –سپاسگذار

قَلِيلَ الْکَلَامِ- صَدُوقَ اللِّسَانِ- بَرّ-اً مَصُوناً
کم حرف –راست گفتار –نيکوکار-مصون –و محفوظ

حَلِيماً- رَفِيقاً- عَفِيفاً –شَرِيفاً- لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
بردبار-رفيق و سازگار-پاکدامن –با شرافت است لعن کننده و دروغگو نيست

وَ لَا مُغْتَابٌ- وَ لَا سَبَّابٌ- وَ لَا حَسُودٌ- وَ لَا بَخِيلٌ- هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غيبت کننده نيست –دشنام نمي دهد نه حسود است و نه بخيل –گشاده رو و شاداب است

لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ -يطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظريف و حساس است –و نه کنجکاو و جاسوس –از کار ها عالي ترين را طلب مي کند –و از اخلاق برجسته ترين را

مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ -مُؤَيداً بِتَوْفِيقِ اللَّهِ- ذَا قُوَّةٍ فِي لِين
حفظ خدا شامل حال اوست –به توفيق الهي ياري شده است –و در عين نرمش قوي است

وَ عَزْمَةٍ فِي يقِينٍ -لَا يحِيفُ عَلَى مَنْ يبْغِضُ- وَ لَا يأْثَمُ فِي مَنْ يحِبُّ
و تصميمش همراه با يقين –با کسي که دشمن باشد ستم نمي کند –و درباره کسي که دوستش دارد به گناه نمي افتد

صَبُورٌ فِي الشَّدَائِدِ- لَا يجُورُ وَ لَا يعْتَدِي- وَ لَا يأْتِي بِمَا يشْتَهِي
در سختي ها بسيار شکيباست –نه ستم مي کند و نه تجاوز –و هر چه دلش خواست انجام ندهد

الْفَقْرُ شِعَارُهُ- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ -قَلِيلَ الْمَئُونَةِ- کَثِيرَ الْمَعُونَةِ
جامه زيرينش نياز (به خدا)- و جامه زبرينش صبر ومقاومت – هزينه و زحمتش اندک –کمک و ياريش بسيار

کَثِيرَ الصِّيامِ -طَوِيلَ الْقِيامِ- قَلِيلَ الْمَنَامِ- قَلْبُهُ تَقِي- وَ عِلْمُهُ زَکِي
روزه داري او بسيار –قيام و عبادتش طولاني –خوابش کم –قلبش پرهيزگار و علم و دانشش پاکيزه است

إِذَا قَدَرَ عَفَا -وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى- يصُومُ رَغْباً -وَ يصَلِّي رَهْباً
هنگامي که قدرت يابد عفو نمايد – و هنگامي که وعده دهد وفا نمايد –با ميل و رغبت روزه مي گيرد –و با ترس و خوف نماز مي خواند

وَ يحْسِنُ فِي عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَيهِ -غَضَّ الطَّرْفِ- سَخِي الْکَفِّ
چنان نيکو عمل مي کند که گويا او را مي بينند –ديده اش (از ناروا )فرو بسته –دستش باسخاوت است

لَا يرُدُّ سَائِلًا -وَ لَا يبْخَلُ بِنَائِلٍ- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ
در خواست کننده اي را رد نکند –ونسبت به دستاورد ديگران بخل نورزد –با برادران ارتباط وپيوستگي دارد –در نيکوکاري پياپي اقدام کند

يزِنُ کَلَامَهُ وَ يخْرِسُ لِسَانَهُ- لَا يغْرَقُ فِي بُغْضِهِ- وَ لَا يهْلِکُ فِي حُبِّهِ
سنجيده سخن مي گويد و زبانش را مي بندد-در خشم و دشمني غرق نشود – و در دوستيش هلاک نگردد

لَا يقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِيقِهِ وَ لَا يرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ- وَ لَا يتَعَلَّمُ إِلَّا لِيعْلَمَ وَ لَا يعْلَمُ إِلَّا لِيعْمَلَ

باطل را از دوستش نمي پذيرد و در مقابله با دشمن حق را پايمال نمي کند –دانش را نمي آموزد مگر براي دانستن و آگاهي و نمي آموزد مگر براي عمل

قَلِيلًا حِقْدُهُ- کَثِيراً شُکْرُهُ- يطْلُبُ النَّهَارَ مَعِيشَتَهُ- وَ يبْکِي اللَّيلَ عَلَى خَطِيئَتِهِ
کينه اش اندک –شکروسپاس بسيار –در روز به جستجوي معاش مي پردازد ودر شب بر خطا وگناهش گريه مي کند

إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيا کَانَ أَکْيسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ

اگر با اهل دنيا همراه شود زيرکترين آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارسا ترين آنهاست

لَا يرْضَى فِي کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ- وَ لَا يعْمَلُ فِي دِينِهِ بِرُخْصَةٍ
در کسب خويش موارد شبهه را نمي پسندد –ودر عمل به دينش دنبال عذر و رخصتي نمي رود

يعْطِفُ عَلَى أَخِيهِ بِزَلَّتِهِ- وَ يرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِيمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دينيش به عطوفت رفتار نمايد –و حق دوستي ديرينه را مراعات مي کند

منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص210




برچسب ها :

قال على عليه السلام:
«يا كُمَيْلُ! انَّ احَبَّ مَا امْتَثَلَهُ الْعِبادُ الَى اللَّهِ، بَعْدَ الْاقْرارِ بِه‏ وَ بِاوْليائِه‏، التَّعَفُفُ وَ التَّحَمُّلُ وَ الْاصْطِبارُ»؛
«اى كميل! محبوب‏ترين چيزى كه بندگان خدا مى‏توانند به وسيله آن بندگى خدا كنند، بعد از اقرار به وحدانيّت خدا و حقانيّت اوليائش، (سه چيز مى‏باشد):
تعفّف و تحمّل و اصطبار است».[1]
شرح و تفسير
1- «تعفّف» چيست؟ تعفّف يك معنى خاص دارد و يك معنى عام:
معنى خاصّش همان عفّت در مسايل جنسى است، به تعبير قرآن مجيد:
«وَ الَّذينَ هُمْ لِفُروجِهِمْ حافِظُونَ»؛ «مؤمنين كسانى هستند كه دامن خود را (از آلوده شدن به بى‏عفّتى) حفظ مى‏كنند»،[2]
و امّا معنى عامّ آن، هرگونه پارسايى و زهد و بى‏اعتنايى به حرام در مورد مال و مقام و تمام امكانات زندگى مى‏باشد. تعفّف طبق اين تفسير، چشم‏پوشى از حرام در تمام زمينه‏ها است. عفّت به معناى وسيع كلمه نشانه شخصيّت و ايمان انسان است.
2- منظور از «تحمّل» چيست؟ بدون شك زندگى براى هر كس مشكلاتى در پى دارد؛ درس خواندن، معاشرت با مردم، كسب روزى حلال، بندگى خدا، صداقت و عفاف، سير و سلوك الى اللَّه و خلاصه هرگونه فعاليّتى، مشكلاتى بر سر راه خود دارد، كه بايد آن مشكلات را تحمّل كرد و از پاى نيفتاد. در تحمّل مشكلات- همانند ساير مسايل- بايد از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درس بگيريم، هنگامى كه دشمن دندان‏هاى آن حضرت را مى‏شكند و پيشانى‏اش را مجروح مى‏نمايد، حضرت نه تنها نااميد نمى‏شود، بلكه با غلبه بر اين مشكلات حتّى در همان لحظه دست از هدايت مردم برنمى‏دارد و براى آنان دعا مى‏كند! «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمى فَانَّهُمْ لايَعْلَمُونَ؛ پروردگارا! قوم مرا هدايت كن، (اگر آنان اشتباهى كردند و مرا آزردند) آن‏ها مردمى جاهل و نادان هستند».[3] هدايت مردم و تبليغ دين نياز به تحمّل دارد؛ تحمّل ملايمات و سختى‏ها.
3- «اصطبار» چيست؟ اصطبار از مادّه «صبر» است. تفاوت «صبر» و «تحمّل» در اين است كه «صبر» جنبه مثبت دارد، ولى تحمّل داراى جنبه منفى است. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: «فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً؛ (در طول خلافت خلفاى ثلاثه) صبر كردم، در حالى كه (بسان انسانى بودم كه) استخوانى در گلو و خار و خاشاكى در چشم داشت»»
حقيقتاً بيست و پنج سال چنين صبر كردن، كار بسيار مشكلى است.
ما هم براى رسانيدن انقلاب اسلامى به نسل‏هاى آينده بايد صبر و تحمّل داشته باشيم. عفّت و چشم‏پوشى از محرّمات الهيّه و تحمّل مشكلات و ناملايمات و صبر و خويشتن‏دارى، موجبات مناسبى براى حفظ و بقاء انقلاب اسلامى خواهد بود.
[1] - بحار الانوار، جلد 74، صفحه 414.
[2] - سوره مؤمنون، آيه 5.
[3] - بحار الانوار، جلد 20، صفحه 21.




برچسب ها :

پیامبر اکرم ( ص ) به حضرت علی (ع) فرمودند :
" یا علی ! من سید عربم-مكه سید شهر هاست- كوه سینا سید همه كوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است - فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه كتاب هاست - بقره سید همه سوره های قرآن است - ودر بقره یك آیه است كه آن آیه 50 كلمه دارد و هر كلمه 50 بركت دارد و آن آیت الكرسی است.




برچسب ها :

مرحوم حضرت آیت الله بهجت(ره) در توصیه ای فرمودند:" ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد".

روح ملکوتی اُسوه عارفان ، عالم ربانی ، فقیه صمدانی و مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت « رحمة الله علیه » بعد از ظهر روز یکشنبه 27  اردیبهشت 1388 به ملکوت اعلی پیوست.
این عالم ربانی و عارف بالله در بیانات،دستور العمل ها و توصیه های خود همواره بر توجه به وجود مقدس امام زمان(عج)، ترک نکردن دعای تعجیل فرج آنحضرت و مراقبت از اعمال و رفتار در محضر امام عصر تاکید داشتند.

در ادامه بخش هایی از  بیانات عارفانه ایشان در راستای عشق به امام زمان (عج) را می خوانید:

سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم

امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]

در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. [در محضر بهجت:1/41]سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم! [در محضر بهجت:1/91]

به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود. [در محضر بهجت:1/102]
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد. [در محضر بهجت:1/187]

ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد. [در محضر بهجت:1/311]

دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است

دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است. [در محضر بهجت:1/363]در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد! [در محضر بهجت:1/247] با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟![در محضر بهجت:1/89]

هر چند حضرت حجت (عج) از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را می دانیم؛ و این که آیا آن بزرگوار با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی - هر چند ضعیف - خدمتش می فرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم! [در محضر بهجت:1/364]

علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمۀ این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد. [در محضر بهجت:2/421]

انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!

انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست! [در محضر بهجت:2/366] چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است! [در محضر بهجت:2/366]

خداوند کام همۀ شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینی ها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است. [در محضر بهجت:2/18] آیا نباید در فکر باشیم و با تضرّع و زاری برای ظهور فرج مسلمان ها و مصلح حقیقی: حضرت حجت (عج) دعا کنیم؟![در محضر بهجت:2/38]

مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد. [در محضر بهجت:2/101] افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! [در محضر بهجت:2/118]

هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فَرَج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک! [در محضر بهجت:2/133] امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤن جزیرۀ خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد. [در محضر بهجت:2/179] قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست! [در محضر بهجت:2/179]

به یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه

اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود! [در محضر بهجت:2/188]

اگر به قطعیّات و یقینیّات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده ایم قطعاً حضرت امام زمان (عج) از ما راضی است؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است. [در محضر بهجت:2/250] به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه. [در محضر بهجت:2/324]

آری، تشنگان را جرعۀ وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشنۀ معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟![در محضر بهجت:2/369]
[ائمه (علیهم السلام)] فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید! [در محضر بهجت:2/400]

تا رابطۀ ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطۀ ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.[فیضی از ورای سکوت:65] روایت دارد که در آخر الزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.[گوهرهای حکیمانه:115]

چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد![نکته های ناب: 90] هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت [امام زمان (علیه السلام)] – که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریّات است - نیستیم! [در محضر بهجت:2/27] از گناه ما و به خاطر اعمال ما است که آن حضرت [حضرت حجّت (علیه السلام)]، هزار سال در بیابان ها در به در و خائف است! [در محضر بهجت:2/44]

خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم!

هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطۀ فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد. [در محضر بهجت:2/119] خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم! [در محضر بهجت:2/120]

با این که ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ما است – به خلاف ظهور و فرج عمومی - با این حال چرا به این اهمّیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟![در محضر بهجت:2/134]

کار آفتاب، اِضائه [نورافشانی] است هر چند پشت ابر باشد. حضرت صاحب (عج) هم همین طور است، هر چند در پس پردۀ غیبت باشد!... چشم ما نمی بیند، ولی عده ای بوده و هستند که می بینند و یا اگر نمی بینند، ارتباطی با آن حضرت دارند. [در محضر بهجت:2/134]

آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟![در محضر بهجت:2/181]

ای کاش می نشستیم و دربارۀ این که حضرت غائب (علیه السلام) چه وقت ظهور می کند، با هم گفتگو می کردیم، تا لااقلّ از منتظرین فرج باشیم! [در محضر بهجت:2/188] اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟![در محضر بهجت:2/256]

هرکس که در خواب یا بیداری به حضور امام عصر(عج)مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!

با این که به ما نه وحی می شود نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری ها – اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی - می توان به آن واسطۀ فیض [حضرت حجّت (علیه السلام)] رجوع کرد. [در محضر بهجت:2/271]

حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید! [در محضر بهجت:2/299]

راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلقۀ زبان... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه. [در محضر بهجت:2/347]


آیت الله بهجت همچنین در پاسخ به پرسشی که از ایشان سوال شد" این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجّت بن الحسن العسکری (عج) می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم! چنین فرمودند:"زیاد صلوات، اهدای وجود مقدّسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران مشرّف شوید، با ادای نمازهایش". [به سوی محبوب:59]

ما طلاب باید در این فکر باشیم که چگونه می توانیم یک امضا و تأییدی از مولایمان حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) بگیریم؟! یعنی چگونه درس بخوانیم، و چگونه رفتار کنیم، که مولایمان ما را امضا و تأیید کند؟![بهجت عارفان:202]
 




برچسب ها :

قرآن کریم زندگی در دنیا را با پنج خصیصه معرفی نموده و می فرماید:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(1)

بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزون ‏جویى در اموال و فرزندان است [مثل آنها] چون مثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مومنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.
یا لعب و بازى است، یا لهو و سرگرمی، یا زینت است، یا تفاخر است و یا تکاثر.
به تعبیر حضرت علامه طباطبایی(رحمة الله تعالی علیه): این‌ها همان موهوماتى است که نفس آدمى بدان و یا به بعضى از آنها علاقه مى ‏بندد، امورى خیالى و زائل است که براى انسان باقى نمى‏ ماند، و هیچ یک از آنها براى انسان کمالى نفسانى و خیرى حقیقى جلب نمى‏کند. (2)
شیخ بهایی (رحمه الله) نیز این پنج خصلت مذکور در آیه شریفه را مراحل زندگی انسان در این دنیا و مترتب بر یکدیگر معرفی فرموده است. به این بیان که "لعب و بازی" در دوران کودکی و "لهو و سرگرمی" متعلق به دوران بلوغ است و پس از اتمام دوران بلوغ به "آرایش" خود و زندگی اش می پردازد و بعد از این سنین به حد کهولت مى ‏رسد آن وقت است که بیشتر به فکر "تفاخر" به حسب و نسب مى ‏افتد و چون سالخورده شد همه کوشش و تلاشش در "بیشتر کردن مال و اولاد" صرف مى‏ شود. (3)

چگونگی تعامل با دنیا

به تعبیر قرآن کریم زندگی زودگذر دنیا سرمایه ای است فریبنده (4) که برای کافران زینت داده شده (5) ولی در چشم مۆمنان خوار و حقیر است. به همین جهت برای این ‌که انسان شیفته و فریفته این ظواهر نشود لازم است به دستورالعملی که اتفاقاً در همین کتاب آسمانی ذکر شده است عمل نماید؛

مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ، لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (6)
این آیه شریفه در مقام بیان صفت حمیده زهد است که انسان باید علاقه و دلبستگى به ‌دنیا نداشته باشد و تمام آنچه از جانب خداوند متعال می ‌رسد عین صلاح است شکرگزار باشد و در بلیّات صابر. بداند که آنچه اصابت می ‌کند از بلیّات موافق حکمت است پس غمگین نباشد. (7)

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می فرماید:
این جمله بیانگر علت مطلبى است که در آیه قبل بود. البته اشتباه نشود. در آیه قبل دو چیز بود: یکى خبرى که خدا مى‏ داد از نوشتن حوادث قبل از وقوع آن، و یکى هم خود حوادث، و آیه مورد بحث بیانگر خبر دادن خدا است، نه خود حوادث. (8)

امیر بیان، امام علی(علیه السلام) پیرامون حقیقت زهد می فرماید؛

«الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن. قال اللّه تعالى:" لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ" و من لم یأس على الماضی و لم یفرح بالآتی فقد أخذ الزّهد بطر فیه» (9)

زهد حقیقی بین دو کلمه از قرآن کریم است؛ یکی "لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ" و دیگری "لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ" پس کسی که به خاطر گذشته مأیوس نشود و به سبب آینده شادمان نگردد قطعاً دو طرف زهد را به دست آورده است.

بنابر این انسان باید نفس خویش را تربیت نموده و به زهد و بی رغبتی به دنیا عادت دهد تا بدین وسیله زیباترین زینت ‌های دنیا در چشمش بی ارزش و پست جلوه نماید به امید اینکه بار خویش به مقصد برساند و چه بسا تنها راه ترک تعلقات دنیوی تمرین بر اتصاف به زهد است.



این نیز بگذرد ...

در پایان جهت تلطیف مطالب، حکایتی مرتبط با موضوع جاری نقل می ‌شود که حکیم ملا هادی سبزواری (رحمه الله) آن را در قالب شعری در منظومه‌ی خود نقل نموده است:

پادشاهی نگین انگشتریِ زیبا و گرانبهایی داشت. در این فکر بود روی این نگین کلمه یا جمله ای ترسیم نماید که دو فایده داشته باشد: یکی اینکه در زمان شادمانی به شادی خود غَرّه نشود و دیگر اینکه در مواقع غم و اندوه با یادآوری آن جمله، اندوهش تسکین یابد.
از مشاوران و خردمندان زمان مشورت خواست ولی ایده‌ی مطلوبی ارائه نشد.
پس از مدتی شخصی با ظاهری ساده و لباسی مندرس حاضر شد و گفت...
پادشاهی دُر ثمینی داشت                                        بهر انگشترین نگینی داشت
خواست نقشی که باشدش دو ثمر                            هر زمان کافکند به نقش، نظر
گاه شادی نگیردش غفلت                                             گاه اندُه نباشدش محنت
هرچه فرزانه بود در ایّام                                         کرد اندیشه ها، ولی همه خام
ژنده پوشی پدید شد آن دم                                       گفت: بنگار؛ بگذرد این هم
شاه را این سخن فتاد پسند                                     بر نگینش همین عبارت کَند
ز آنکه شادیّ و عیش و محنت و غم                                  بگذرد بر همه بنی آدم
ور بود هم بعیش خوش اندر                                              بیند او بگذرد شود ابتر



پی نوشت ها:

1) سوره مبارکه حدید . آیه 20
2) ترجمه المیزان، ج‏19، ص: 289
3) همان . ص 290
4) سوره مبارکه آل عمران . آیه 185
5) سوره مبارکه بقره . آیه 212
6) سوره مبارکه حدید . آیات 22 و 23
7) أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏12، ص: 437
8) ترجمه المیزان، ج‏19، ص: 294
9) نهج البلاغة . حکمت  439
 




برچسب ها :


1 - دو صفتى كه برتر از آن چيزى نيست :
ايمان به خداوند عالم و كمك و نفع رساندن به برادران دينى ات .
2 - هيچ عزيز و صاحب اقتدارى حق را ترك نكرد مگر آنكه ذليل و خوار شد و هيچ ذليلى به حق تمسك نكرد مگر آنكه عزيز شد.
3 - چه بد بنده اى است آنكه دو رو باشد، و نسبت به برادران دينى خود دو زبان داشته باشد. در حضور، آنها را بستايد و از آنها تعريف كند و در غياب از آنها مذمت و نكوهش نمايد و غيبت نمايد. اگر همان برادر دينى به او بخشش كند حسد ورزد، و اگر مبتلا شود خيانت نمايد.
4 - خشم و غضب كليد همه زشتى هاست .
5 - پارساترين و پرهيزكارترين مردم آن كسى است كه حرام را ترك كند.
6 - شرك به خدا در مردم مخفى تر است از راه رفتن مورچه بر سنگ سياه در شب تاريك .
7 - خدا و مرگ را پيوسته به ياد آوريد و بر تلاوت قرآن و درود بر پيغمبر (ص ) مواظبت كنيد.
8 - عبادت تنها به روزه گرفتن و نماز گزاردن نيست بلكه در اين است كه درباره آثار عظمت حق و عالم خلقت تفكر كنيد




برچسب ها :

روز یک مرتبه شب نمی‌شود بلکه آرام آرام شب می‌شود. شب هم یکباره روز نمی شود، بلکه آرام آرام روز می‌شود. ما انسانها مثل روز و شب هستیم. بعضی از ما انسانها روزهستیم و نور الهی برما تابیده و نورانیتی داریم، ولی بعضی از ما انسانها شب هستیم، شب صفت و شب گونه هستیم. گرفتار ظلمانیت هستیم .عاصی و گناهان زندگی ما را تاریک کرده است. آنهایی که روز هستند نباید مغرور باشند چون ممکن است که آرام آرام شب بشوند. آنهایی که شب هستند نباید مأیوس باشند چون ممکن است آرام آرام به سمت روز حرکت کنند. خیلی‌ها روز بودند و شب شدند. حافظ می گفت:
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت برسر پیمانه شد.
کسی که زاهد بود و اهل خلوت و دل بود در ابتدا طبق آیات الهی حرکت می کرد ولی آخر این پیمان را زیر پا گذاشت. بخاطر همین اولیاءالهی توصیه به مراقبه می‌کنند. به کسانی که شب هستند می‌گویند که ناامید نباشید. روایت داریم: کسی که هفتاد پیامبر را به ناحق کشته باشد نباید ناامید باشد . بکوشیم اگر روز هستیم روز بمانیم ، اگر شب هم هستیم مثل شب که به روز تبدیل می شود و به‌خاطر همین مقدس است و خدا به آن قسم می خورد. و اللیل اذا یسر قسم به شب که حرکت می‌کند و خودش را به خورشید می‌رساند، خودمان را به خورشید برسانیم. چه‌طور شب با خورشید روز می‌شود ما هم با امیرالمومنین به نور و نورانیت دست پیدا می‌کنیم . با کلام او و تعابیر حکمت آمیز او بهره می‌بریم .[1]

پی نوشت :
1- برنامه سمت خدا، شبكه سوم، حاج آقاي رنجبر، تاريخ3/4 /1390




برچسب ها :

1- پیامبر اکرم (ص) دعا مغز و روح عبادت ها است هیچ دعایی بی اثر نمی ماند و لااقل کفاره گناهان را می برد.

2- امام صادق (ع) هنگام دعا قلب خود را متوجه خدا گردان و چنان گمان داشته باش که خواسته ات حاضر و آماده است.

3- پیامبر اکرم (ص) خداوند مستجاب نکند دعای کسی را که دلش پریشان است و نداند چه می گوید.

4- پیامبر اکرم (ص) شخصی به پیامبر (ص) عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود . حضرت فرمود : خوراک خود را پاک کند و سعی کن حرام وارد شکمت نشود.

5- پیامبر اکرم (ص) دعا کنید در حالی که یقین و اطمینان داشته باشید که دعای شما مستجاب خواهد شد.




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 58 صفحه بعد