درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 60683
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









۱- فرمایش امام زمان عج است که بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج،که همانا آن فرج شما است.
۲- سبب زیاد شدن نعمتهاست
۳-اظهار محبت قلبی به امام زمان عج
۴- از نشانه های انتظار است
۵- مایه ناراحتی و وحشت شیطان لعین
۶- زنده کردن امر ائمه اطهار
۷- تعظیم خداوند و دین خداوند است
۸- ادا نمودن قسمتی از حقوق آن حضرت
۹- نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان
۱۰- حضرت صاحب الزمان در حق قرائت کننده دعای فرج دعا می کند
۱۱- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال قرائت کننده دعای فرج می شود.
۱۲- شفاعت پیغمبر ص ان شاءالله شامل حال او می شود
۱۳-این دعا فرمانبری امر الهی وطلب فضل و عنایت او است
۱۴- مایه استجابت دعا می شود
۱۵- ادا نمودن اجر و مزد رسالت است
16- - مایه دفع بلاست
۱۷- سبب وسعت روزی است
۱۸- باعث آمرزش گناهان می شود
۱۹- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری و خواب
۲۰- سبب رجعت به دنیا درزمان ظهورآن حضرت
۲۱- ازبرادران پیغمبر ص خواهد بود
۲۲- فرج مولای ماحضرت صاحب الزمان زودتر واقع خواهدشد
۲۳- پیروی ازپیغمبر و امامان
۲۴-وفای به عهد و پیمان خداوندی
۲۵- آثارنیکی به والدین برای دعاکننده حاصل می گردد
۲۶- فضیلت رعایت وادای امانت برایش حاصل می شود
۲۷-سبب زیادشدن اشراق نور امام عج دردل قرائت کننده دعای فرج می شود
۲۸- طولانی شدن عمر
۲۹- تعاون وهمکاری درکارهای نیک وتقوی
۳۰- رسیدن به نصرت ویاری خداوند وپیروزی بردشمنان به کمک خداوند
۳۱-هدایت به نور قرآن مجید
۳۲-نزداصحاب اعراف معروف می گردد
۳۳-هدایت به نورقرآن مجید
۳۴- ایمنی ازعقوبتهای اخروی

۳۵- وهنگام مرگ به او مژده میرسد وبااوبه نرمی رفتار می شود
۳۶- این دعا اجابت دعوت خدا ورسول الله است
۳۷- باامیرالمومنین دردرجه آن حضرت خواهدبود
۳۸- محبوبترین افراد نزد خداوند خواهدبود
۳۹- عزیزترین وگرامی ترین افراد نزد پیغمبرمی شود
۴۰- قرائت کننده دعای فرج ازاهل بهشت خواهد بود
۴۱- دعای پیغمبرشامل حالش میگردد
۴۲- کردارهای بداوبه کردارهای نیک مبدل شود
۴۳- خداوند متعال درعبادت اورا تائید فرماید
۴۴- با این دعا عقوبت از اهل زمین دورمی شود
۴۵- ثواب کمک به مظلوم رادارد
۴۶- ثواب احترام به بزرگتر وتواضع نسبت به او را دارد
۴۷- پاداش خونخواهی مولای مظلوم حضرت اباعبدالله الحسین را دارد
۴۸- قرائت کننده دعای فرج شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار را می یابد
۴۹- نوراوبرای دیگران نیز-روزقیامت-درخشان می گردد
۵۰- هفتادهزارنفراز گنهکاران راشفاعت می کند
۵۱- دعای امیرالمومنین درباره اودرقیامت
۵۲- بی حساب داخل بهشت شدن
۵۳- ایمن بودن از تشنگی روزقیامت
۵۴- جاودانه بودن دربهشت
۵۵- مایه خراش روی ابلیس ومجروح شدن دل اواست
۵۶- روزقیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد
۵۷- خداوندازخدمتگذاران بهشت نصیبش فرماید
۵۸- درسایه گسترده خداوندقرار گرفته ورحمت براونازل میشود-مادامی که مشغول دعا باشد-
۵۹- پاداش نصیحت مومن رادارد
۶۰- مجلسی که درآن برای حضرت قائم دعاشود،محل حضورفرشتگان گردد
۶۱- دعاکننده موردمباهات خداوند شود
۶۲- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند
۶۳- از نیکان مردم پس از ائمه اطهار می شود
۶۴- این دعا اطاعت ازاولی الامر است که خداوند اطاعتشان راواجب ساخته است
۶۵- مایه خرسندی خداوند میشود
۶۶-مایه خشنودی پیغمبر می گردد
۶۷-این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است
۶۸- قرائت کننده دعای فرج ازکسانی خواهدبود که خداونددر بهشت به اوحکومت دهد
۶۹- حساب او آسان می شود
۷۰- این دعا درعالم برزخ وقیامت مونس مهربانی خواهد بود
۷۱- این عمل بهترین اعمال است
۷۲ -مایه دوری غصه هاست
۷۳- دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور امام است
۷۴- فرشتگان درباره قرائت کننده دعای فرج دعا می کنند
۷۵-دعای حضرت سیدالساجدین شامل حالش می شود
۷۶-این دعا تمسک به ثقلین است
۷۷-چنگ زدن به ریسمان الهی است
۷۸-سبب کامل شدن ایمان است
۷۹-مانند ثواب همه بندگان به اومی رسد
۸۰-تعظیم شعائرخداوند است
۸۱-این دعاثواب شهید با پیغمبررادارد
۸۲-ثواب شهید زیرپرچم حضرت قائم رادارد
۸۳-ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان رادارد
۸۴-دراین دعا ثواب گرامی داشتن شخص عالم است
۸۵-پاداش گرامی داشتن شخص کریم رادارد
۸۶-درمیان گروه ائمه اطهار محشور می شود
۸۷-درجات او در بهشت بالا می رود
۸۸-از بدی حساب روز قیامت ایمن باشد
۸۹-نایل به بالاترین درجات شهدا درروز قیامت
۹۰-رستگاری به شفاعت فاطمه زهرا




برچسب ها :

بزرگی را پرسیدند: چگونه به این مرتبه از سروری رسیدی؟ گفت: با هیچ کس دشمنی نکردم، مگر آنکه میان خود و او، جایی برای آشتی باقی گذاشتم




برچسب ها :

گویند: از عالمی مسئله ای پرسیدند، گفت: نمی دانم. سؤال کننده گفت: شرم نمی کنی که به جهل و نادانی خود اعتراف می کنی. گفت: چرا شرم کنم از گفتن کلمه ای که فرشتگان به آن سخن گفتند و هنگامی که خداوند درباره «اسماء» از آنها پرسید، گفتند: سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا الاّ ما عَلَّمْتَنا؛ خدایا ما چیزی نمی دانیم، جز آنچه تو به ما آموختی




برچسب ها :

می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم. یوسف گفت: ای جوان مرد! دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی




برچسب ها :

به نام خدا

گاهي كه نمي تواني هيچ چيز را عوض كني با خود آهسته بگو:

"خودم را تغيير مي دهم!

شايد اشتباه در نگاه من است"




برچسب ها :

حضرت زینب در کوفه و در جمع مردم عزادار و قبل از ورود به کاخ شام خطبه خوانده است که ترجمه سخنان ایشان به شرح زیر است:
ستايش سزاوار خداست و درود حق تعالى بر پدرم رسول خدا. اما بعد :
اى اهل كوفه ،اى حيله گران ،اى مكاران،
اى پيمان شكنان! آيا گريه مى‏كنيد؟ گريه هاتان نيارامد و ناله‏هاتان فرو ننشيند! همانا مثل شما مثل آن زنى است كه تافته‏هاى خود را وا مى‏تابد. شما پيمان خويش را وسيله دغل بازى ساختيد. آيا چيزى جز لاف، خودبينى، گزاف، دروغ، تملق گويى كنيزان، و گوشه‏چشم نگرى متكبرانه دشمنان، در شما هست؟
مَثَل شما مانند سبزه مزبله (کثافتگاه) است يا نقره و زيورى كه برگور نهند! هان! چه بد براى خود پيش آورديد! خدا بر شما خشم كرد و درعذاب ابد گرفتار شديد. بر كشته هاى ما گريه مى‏كنيد و زارى مى‏نماييد؟! آرى به خدا! بايد گريه كنيد كه همان گريه سزاوار شماست.
بسيار بگرييد و كم بخنديد كه چنان آلوده و گرفتار ننگى عظيم هستيد كه هرگز نتوانيد آن را از خود دور كنيد و بشوييد! چگونه خون فرزند خاتم نبوت و معدن رسالت را از خود بزداييد كه آقاى جوانان بهشت و پايگاه و پناهگاه جمع شما بود؟ دردِ شما را درمان مى‏كرد و حافظ شما از پيشامدهاى بد و مرجع شما در اختلافات بود. چه بد بارى براى قيامت خود به دوش گرفتيد. نابودى بر شما باد. تلاش تان بى نتيجه ماند و دست هاتان از كار افتاد و سرمايه را در معامله از دست داديد. قرين خشم خدا شديد و مُهرخوارى و پستى بر جبين شما زده شد. واى بر شما اى اهل كوفه! مى دانيد كدام جگرى از رسول خد را شكافتيد؟ كدام پرده نشينانى را از پرده بيرون كشيديد!؟ چه پرده حرمتى از او دريديد؟! چه خونى از او را ريختيد؟! جنايتى كرديد كه چه بسا آسمان‏ها از (عظمت اين مصيبت) فرو ريزد و زمين از هم بپاشد و كوه‏ها باخاك يكسان شود.
رنج و تيرگى و سرگردانى و بى‏خودى و زشتى‏اى به ظرفيت زمين و آسمان به جا آورديد. آيا از اينكه آسمان خون ببارد تعجب مى‏كنيد؟ هر آينه عذاب و شكنجه آخرت ، خوار كننده تر و شكننده تر است و شما را ياورى نخواهد بود. مهلت الهى شما را خيره‏سر نكند، زيرا كه سرعت و سبقت شما، او را به عجله وانمى‏دارد و ترس از دست رفتن فرصت ندارد و بى شك در كمين ستمگران است.(1)
ایشان در وردو به کاخ مکالمه کوتاه و کوبنده ای با عبید الله داشته که به شرح زیر است:
پس از ورود اهل بيت به مجلس ابن زياد، حضرت زينب عليها السلام با جامه‏اى كهنه و به‏ طور ناشناس، با وقار و عظمت، بدون اعتنا به حاكم و اطرافيان در گوشه‏اى از مجلس نشست. ابن زياد پرسيد: «كيستى؟» ولى جوابى نشنيد. ابن زياد سه بار سؤال خود را تكرار كرد، اما حضرت زينب عليها السلام به منظور تحقير او جواب نداد. سرانجام يكى از اطرافيان گفت:"او زينب، دختر على ابن ابى طالب است."
ابن زياد كه از بى اعتنايى اين بانو خشمگين شده بود، گفت: «سپاس خدا را كه شما را رسوا نمود و اخبارتان را دروغ گردانيد.»
حضرت زينب جواب داد: «سپاس خدا را كه ما را به واسطه پيامبرش گرامى داشت . از آلودگى و پليدى، پاك ساخت. همانا گناهكار رسوا مى گردد و بدكار دروغ مى گويد، و او ما نيستيم.»
ابن زياد گفت: «كار خدا را با خاندان خويش چگونه ديدى؟»
حضرت زينب فرمود: «جز نيكويى و خوبى نديدم. خداوند بر آن ها شهادت را مقدّر فرموده بود؛ پس آنان با شجاعت به قتلگاه خويش شتافتند. خداوند به زودى آن ها و تو را جمع خواهد كرد تا در پيشگاه او محاكمه شويد. پس خواهى ديد در آن روز، رستگارى از آن كيست؟ اى پسر مرجانه مادرت به عزايت بنشيند!»
ابن زياد خشمگين شد و گويا قصد كشتن آن بانو را داشت كه با وساطت عمرو بن حُرَيث از قصد خود برگشت و گفت:
خداوند دل مرا با كشته شدن برادر سركش و ديگر شورشيان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشيد.
حضرت زينب فرمود: «به خدا قسم كه بزرگ مرا كشتى . فرع و شاخه مرا قطع كردى . اصل و ريشه ام را از بن كندى. اگر شفاى دل تو در اين ها بود، پس شفا يافته‏اى.»
ابن زياد گفت: «او نيز چون پدرش قافيه پرداز است و مثل او به سجع سخن مى‏گويد.»
حضرت پاسخ داد: «زن را با قافيه پردازى چه كار؟»(2)

پی نوشت ها:
1. امالی مفید، ص322.
2. نفس المهموم، ترجمه کمره ای،ص184.




برچسب ها :

چاه جمکران با چاه های دیگرتفاوت دارد یا یک چاه معمولی است؟ بحث عریضه نوشتن در دوران امامان دیگر هم بوده است؟ نوشتن نامه و تقاضای حاجت از امام مورد تایید امام معصوم است؟

آنچه از روايات فهميده مي شود، عريضه نوشتن و در چاه انداختن يكي از راه هاي توسل است. همانطور كه دعاي لفظي از راه هاي توسل است و چاه جمكران هم فقط به خاطر اينكه نزديك مسجد جمكران است،‌ مردم بعد از بجا آوردن اعمال مسجد حاجت هاي خود را نوشته و درون آن چاه مي اندازند. نه اينكه اگر شفاهاً از امام درخواستي داشته باشند، امام به آن آگاهي پيدا نمي كند بلكه يكي از راه هاي توسل درخواست كتبي و عريضه است.

یا امام زمان(ع) از ایران ظهور می کنند یا از کشور دیگر؟
طبق روایات شیعه و سنی شکی نیست که امام عصر(ع) از مکه و از مسجدالحرام ظهور می کنند، این مساله به صراحت در روایات ما و اهل سنت آمده و در اعتقاد ما و سنی ها محل ظهور از کنار کعبه بیان شده است، در کتاب غیبت شیخ طوسی امام باقر(ع) می فرمایند: در آغاز قیام کنار کعبه بین رکن حجر الاسود و مقام حضرت ابراهیم حدود سیصد و چند نفر به تعداد جنگ بدر با امام زمان(ع) بیعت می کنند.
بنابراین روایت های زیادی به این محل اشاره می کند که محل قیام حضرت بین مسجد الحرام و مکه است. چون بعضی از دشمنان می گویند که شیعه معتقد است امام از سرداب سامرا یا از قم و ایران ظهور می کند. این حرف کذب را کسانی می گویند که می خواهند تفرقه بین شیعه و سنی ایجاد کنند و ما طبق روایات با سند صحیح معتقدیم که امام عصر(ع) در مکه و بین رکن و مقام ظهور می کنند.



علت بیان تعداد زیاد نشانه های ظهور در روایات چیست؟

یکی از دغدغه های اصلی و سوال مهم همین است. چون حجم زیادی از روایات به حوادث قبل از ظهور اشاره می کند. چه حوادث اجتماعی که دست مردم است و چه حوادث طبیعی مثل خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی.

برای این روایات فلسفه و علت های مختلفی بیان می شود، ولی قبل از علت های بیان ظهور آنچه باعث ظهور می شود و سعادت دیدار حضرت را نصیب ما می کند، فراهم شدن شرایط ظهور است، باید زمینه های ظهور فراهم شود و وقتی فراهم شد، حضرت می آیند.

ما نباید توقع داشته باشیم که با اتفاق افتادن علامتی حضرت ظهور کنند. بنابراین یکی از کارکردهای نشانه های ظهور امیدبخشی است. به این معنی که در روزگار کنونی با خطر بزرگی که در دوران غیبت مواجهیم، بحث یاس و ناامیدی است، ممکن است وقتی انتظار طول بکشد، گروهی از اینکه منجی خواهد آمد، ناامید شود و واقعیت را کتمان کنند. بنابراین گفتند وقتی یکی از نشانه هایی در روایات آمده در جهان رخ دهد، نور امیدی در قلب ها بدرخشد و مردم امیدوار شوند که چنین اتفاقی خواهد افتاد. هر چند که فاصله اش زیاد باشد، مثل از بین رفتن سلسله بنی عباس است که قرن ها پیش اتفاق افتاد.

همچنین یکی از فلسفه های نشانه های ظهور غفلت زدایی است. ممکن است در دروان غیبت دچار روزمرگی شویم و از اینکه قرار است برای ظهور زمینه ساز کنیم، غفلت کنیم، پس وقتی اتفاقی می افتد که در روایات آمده، یک تلنگری به جامعه می زند که وعده ای داده شده و باید برای او زمنیه سازی کرد و خود را برای سربازی امام عصر(ع) محک بزنیم.

یکی دیگر از فلسفه های نشانه ها، شناخت امام زمان(ع) است. به این معنی که اگر کسی ادعا کرده ما از کجا بفهمیم این امام است، نشانه ای باید باشد که جهان متوجه شود این فرد امام است، بنابراین وقوع این نشانه ها نشان می دهد اگر کسی آمد، او امام است؛ در صیحه آسمانی دو صیحه بیان شده. یک صیحه رحمانی و یک صیحه شیطانی و اگر دو ندا بیاید و ما را به دو جبهه مختلف هدایت می کند، از کجا بفهمیم پاسخ داده اند؛ تنها کسانی متوجه صیحه رحمانی می شوند که امام را بشناسند.

نشانه های ظهور نیز یک سری از کارکردهای سلبی هم دارد که یکی از آنها شناسایی قیام های باطل است. به این معنی که کسی به نام مهدویت قیام کند، از کجا بدانیم این قیام حق است یا باطل، در اینجا علائم برای شناسایی حق از باطل به ما کمک می کند.

مهمترین کارکرد نشانه های ظهور نفی مدعیان دروغین است. کسانی که به دروغ ادعا می کنند، صحت ادعای او نشانه های ظهور است، بنابراین نشانه های ظهور کارکردهای مختلفی دارند و در جامعه تاثیر گذارند. به همین خاطر روایات زیادی در مورد نشانه ها وارد شده است.



فلسفه وجودی چاه امام زمان(ع) در جمکران چیست؟

توسل طبق اعتقادات مسلمانان یکی از بارزترین اعتقادات ماست، ما برای رفع حاجات می توانیم به اهل بیت(ع) توسل کنیم، آنها را واسطه قرار دهیم تا آنها از خدا بخواهند و خدا مشکل ما را حل کند. این توسل ها راه های مختلفی دارد. توسل قلبی، توسل شفاهی و توسل کتبی. به این معنی که ما حاجات خود را بنویسیم و به صورت مکتوب از اهل بیت(ع) بخواهیم. این روشی است که در روایات به ما توصیه شده است.

در کتاب مصباح کفعمی از امام صادق(ع) نقل شده، اگر کسی روزیش کم بود یا زندگی بر او تنگ گرفت یا هر حاجت مهمی دارد. چه دنیوی و اخروی، حاجت خود را در یک نامه بنویسد و آن را در آب بیندازد که البته شرایطی دارد. باید دعا بخواند و نامه را قبل از طلوع شمس به آب بیندازد.

بحث عریضه نوشتن در دوران امامان دیگر هم بوده تا زمان امام زمان(ع) که در کتاب بلدالامین کفعی آمده یکی از راه های توسل ها این است که امام مهدی(ع) را به فریادرسی خود دعوت کند. با این روش که شما حاجات خود را در نامه ای بنویسید و بعد آن را در یکی از مزار ائمه بیندازید یا در آب بیندازید.

الان چون چاه آب پیدا نمی شود. در مسجد جمکران چاهی کنده اند تا برای انداختن عریضه باشد. چاه جز مسجد نیست و با دستور امام هم ساخته نشده. فقط به دلیل عریضه انداختن است و چاه جمکران فرقی با چاه های دیگر ندارد و یک چاه معمولی است.




برچسب ها :

در آیاتی از سوره های یوسف و طه به نوعی یک انتظار مشاهده می شود، در سوره طه موسی به کوه طور رفته، 40 روز مردم منتظر او می شوند و در این انتظار مردم دچار گوساله پرستی می شوند و در سوره یوسف حضرت یعقوب منتظر یوسفی است که گم شده، در این آیات ما صفات منتظر را متوجه می شویم که اگر کسی منتظر واقعی باشد اهل تضرع است، ذکر دائم دارد، صبر جمیل داشته و امید را از دست نمی دهد.

مبادا گرفتار فرقه ها شویم

در مقابل در این آیات با انتظار منفی نیز روبرو می شویم به این معنی که گرفتار شدن به مدعیان دروغین و عرفان های کاذب اصلی ترین اثر منفی انتظار است که مبادا در غیاب امام و در انتظار و عشق امام گرفتار فرقه ها شویم.

در آیات 128 و 129 سوره اعراف مردم به موسی در حال غر زدن هستند و ابراز بی صبری می کنند که پس پیروزی چه زمانی می رسد، در این آیات حضرت موسی اولین چیزی که توصیه می کند استعانت به خدا است که نشان می دهد وقتی امام نداریم و دسترسی به معصوم نداریم، کارهایمان به واسطه غیبت عیب دارد و ناقص است، نمی توانیم خود را میزان و اصلاح کنیم و جامعه الهی نیست، تنها راه مقابله با این وضعیت استعانت از خدا و پناه بردن به خداست.

از خدا کمک بگیرید و در سختی ها صبر کنید و امید به خدا داشته باشید تا سختی را طاقت بیاورید. حضرت موسی می فرماید: صبر کنید که شکی نیست عاقبت خوبی نصیب ما خواهد شد، به این معنی که خدای متعال در این آیات می فرمایند: اگر می خواهید پیروز شوید، صبر کنید چرا که خدای رحمان و رحیم فرموده من متقین را پیروز می کنم، بنابراین حضرت موسی در این آیات می فرماید: صبر کنید چراکه از سوی خدا شکی نیست که عاقبت خوب و نیک است ولی مهم این است که ما خوب هستیم یا نه؟

چرا بعضی ها قلبشان دغدغه ظهور امام (عج) را دارد ولی بعضی ها ندارد، این مساله را می توان از روی رمز عاقبت للمتقین دریافت با این توضیح که کسی می تواند منتظر امام باشد که در قلب و عمل غرق گناه نباشد، کسی که از اهل گناه فاصله دارد، بنابراین اگر کسی که اهل گناه را تحمل کند نمی تواند منتظر باشد.

راه واکسینه کردن قلب

برای اینکه قلب ما بیزار از گناه باشد راه هایی دارد یکی اینکه از جامعه گناهکار فاصله بگیریم اگر دل از گناه کنده شود، متقی شدیم پس ما یقین داریم وعده خدا راست است و عاقبت برای متقین خوب است، برای ظهور ملیت و زبان و مکان مهم نیست فقط تقوا مهم است به طوریکه اگر کسی از دنیا برود و قیام را درک نکند اگر متقی باشد جزو یاران امام عصر خواهد شد. امام صادق (ع) در روایتی می فرمایند: هر کسی می خواهد از یاران امام زمان باشد باید انتظار بکشد و خود را به ورع و تقوا و محاسن اخلاق بیاراید تا بتواند منتظر باشد.

حضرت موسی در ادامه در برابر نق های قومش می فرماید: چه بسا که خدا دشمن شما را هلاک کند و شما را جانشین کند و ببیند شما چه کار می کنید، همین مساله درباره جامعه ما اتفاق افتاد ما منتظر جانشینی امام هستیم تا امام وارث زمین شود، بنابراین، یک موقعیتی برای ما پیش آمد، زمان شاه را می دیدیم و انتقاد می کردیم که ظالم هستند خداوند این موقعیت را برای ما قرار داد تا جامعه اسلامی را درک کنیم و اگر الان کسی ظلم می کند و از موقعتی که دارد به نفع خودش استفاده می کند اینجا این مساله تحقق پیدا می کند.

هر کس از هر پستی که دارد در جامعه اسلامی این جانشینی براش پیش آمده که یک فرصت است و اگر امتحانمان را خوب پس دادیم و ظرفیتش را داشتیم که نشان می دهد لیاقت جامعه امام زمان (عج) را داریم که جز یارانشان باشیم و نقشی در پیروزی قیام داشته باشیم ولی اگر اینجا نتوانستیم ظرفیت داشته باشیم و سواستفاده کردیم چطور می توانیم جواب امام زمان (عج) را بدهیم؟

سوالی که در اینجا پیش می آید این است که آیا می شود کسی دشمن ستیزی گناه ستیزی نداشته باشد و بتواند با دشمن کنار بیاید و دوستی کند و استقامت و ایستادگی در راه برقراری جمهوری اسلامی نداشته باشد، آیا این فرد می تواند استقامت در حکومت امام زمان داشته باشد ما باید تکلیف خودمان را روشن کنیم آیا ما دنبال امام (عج) هستیم یا دنبال منافع خود هستیم، بنابراین کسی که برای خدمت قدم بر می دارد و هر تصمیمی می گیرد برای این است که یک گام به اعتلای حکومت دینی کمک کند می تواند منتظر واقعی باشد.

اگر کسی دغدغه مردم را ندارد و فقط فکر خودش است و تمام تلاش خود را می کند برای اینکه مشهور شود ولی در حرف فقط ادعا می کند که من طرفدار مردم هستم و در خدمتش صادق نیست نمی تواند منتظر امام (عج) باشد چرا که یکی از ابعاد انتظار این است که ظلم را در دنیا می بینیم که حق به حقدار نمی رسد ولی راحت و به فکر خود هستیم و کاری نمی کنیم پس نباید فکر کنیم که می توانیم از یاران امام (عج)‌باشیم.

یکی دیگر از وظایف منتظران این است که ما فکر می کنیم مذهبی بودن به یک سری نشانه های ظاهری است اما یکی از مسائلی که ائمه (ع)‌ سفارش کردند کوشش در راه رفع مشکلات مردم و دغدغه مردم را داشتن مثل شهید چمران آدم هایی که کافی بود می فهمیدند کسی مشکل دارد دنبال کار مردم را می گرفتند.

نقطه شروع این است که باید کوشش کنیم با نفس بجنگیم، در سطح خود زحمت بکشیم و دغدغه جامعه مسلمان را داشته باشیم، نکته بعدی تقیه کردن است یعنی پنهان کاری، از ترس دشمن پنهان کاری کردن، مهم این است بتوانیم جوری که خطر دشمن را کم کنیم دشمن را به زانو در بیاوریم، در شرایط امروز در منطقه باید به تقیه توجه کنیم لازم نیست هر کس امکان دستیابی به بلندگو دارد همه چیز در سرش را بگوید ما نباید برای خودمان دشمن سازی کنیم و دشمن دروغین برای خود درست کنیم در حالی که دشمن داریم.

بهانه به دست دشمن ندهیم

ما نباید بهانه را به دست دشمن بدهیم، تقیه یک تاکتیک مبارزاتی ائمه بود، به طوریکه سفارش شده اسم امام زمان را نباید ببریم، اسم ایشان را حجت بن الحسن عسکری می گفتند بنابراین از آن زمان تا حال حاضر ما موظف هستیم که تقیه را رعایت کنیم

یکی دیگر از کارهایی که باید به عنوان وظیفه شیعه رعایت کنیم این است که بار سنگینی را بر دوش خاندان رسول خدا (ص)‌نیندازیم، جوری رفتار نکنیم که مردم از ائمه (ع) که بازوان دین و قرآن و آغوش های باز خدا بر روی زمین هستند رو برگردانند و بگویند اگر شیعه بودن این است همان بهتر که ما شیعه نباشیم نکند که مسئولیت رو برگردانی از ائمه (ع) را ما به گردن بگیریم

عشق ائمه (ع) که در وجود ما است برای این است که حق آنها را ادا کنیم، خوب رفتار کنیم تا مردم با روی باز با ما برخورد کنند نه اینکه بد باشیم، بی نظم و بد خلق باشیم و مردم از ما روی برگردانند به طور کل رفتار ما معیاری برای سنجش دین نشود.

کم بودن برای مردم را به گردن رهبران معصوم نیندازیم و با بی تفاوتی هایمان مردم را از دین مایوس کنیم، مسئولیت هایمان را به گردن امام (ع) نیندازیم به این معنی که امام زمان می آیند و کارها را راه می اندازد، همه بار زحمت را بیندازیم به جامعه امام زمان

یکی از وظایف ما در برابر فرج حضرت ولی عصر (عج) نصرت است، ما باید جوری زندگی کنیم که آمادگی نصرت امام (عج) را داشته باشیم نه اینکه باری باشیم بر دوش امام، یکی از  راه های مقاومت در برابر گناه فاصله گرفتن از گناه و زندگی و همنشینی با متقیان است باید ببینم اهل تقوا در برابر گناه مقاومت می کنند.




برچسب ها :

اکثر انديشمندان اهل سنت قبول دارند که حديث «مَن کنتُ مولاه فهذاعلي مولاه»(1) مربوط به امام علي(عليه السلام) است. علامه اميني اسامي سي تن از محدثان اهل سنت را آورده است که اين حديث را ذکر کرده و آن را مربوط به امام علي(عليه السلام) دانسته اند.(2) برخي از مفسران اهل سنت در هنگام تفسير آيه 67 مائده «يا ايّها الرّسول بَلِّغ ما أنزل إليک...» يادآورد شده اند که شأن نزول آن امام علي(عليه السلام) بوده و حديث «من کنت مولاه...» در جريان غدير بيان شده است.
برخي از بزرگاني که اينگونه گفته اند: سيوطي در الدرالمنثور،(3) ابوالحسن واحدي نيشابوري،(4) حافظ حسکاني،(5) شهاب الدين آلوسي،(6) ابن صباغ مالکي(7)، قاضي شوکاني(8) و ... تصريح کرده اند که اين آيه و حديث مذکور مربوط به حضرت علي(عليه السلام) است. از اين جهت برخي از دانشمندان اهل سنت با شيعيان اختلاف ندارند. ولي اختلاف آنان درمعناي ولايت و پيام حديث «من کنت مولاه...» ظهور مي کند. اهل سنت باور دارند که حادثه عظيم و تاريخي غدير و سخنان پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) صرفاً به معناي لزوم «محبت ودوستي» حضرت علي(عليه السلام) است و هيچ دلالتي بر امامت و زمامداري و لزوم پيروي از ايشان ندارد و يا اگر روايت به امامت امام علي(عليه السلام) دلالت دارد، دلالت صحيح و روشن نيست.
دليل آن است که ولايت چند معنا دارد و يکي از معاني روشن آن دوستي است. بنابراين تا زماني که به اين معنا قابل حمل است، نمي توان به معناي ديگر آن تمسک جست. بر اين اساس حديث غدير در صدد بيان لزوم محبت به علي(عليه السلام) است، نه زمامداري حضرت.
در برابر اهل سنت شيعيان باور دارند که ماهيت حادثه غدير و سخنان پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نصي صريح و قاطع بر امامت و پيشوايي حضرت علي(عليه السلام) است. قراين و شواهد به گونه اي است که هرگز نمي توان آن را تنها به دوستي و محبت تفسير کرد. شيعيان دلائل متعددي بر امامت علي(عليه السلام) بيان کرده اند که به برخي از آن ها اشاره مي شود:
1.لغت شناسان لفظ «ولي» را به معناي سرپرستي، عهده داري امور، چيرگي و رهبري معناکرده اند. راغب اصفهاني مي نويسد: ولايت يعني ياري کردن، زمامداري و حقيقت آن سرپرستي است.(9)
ابن اثير مي نويسد: «وليّ يعني ياور، و هر کس امري را بر عهده گيرد» سپس مي افزايد: «از همين قبيل است حديث «من کنت مولاه فعليٌ مولاه» و سخن عمرکه به علي(عليه السلام) گفت: «تو مولاي هر مؤمن شدي» يعني وليّ مؤمنان گشتي.(10)
صاحب صحاح اللغه(11) و مقايس اللغه نيز «وليّ» را به معناي سرپرستي دانسته اند.(12) بر اين اساس نگرش انديشمندان اهل سنت (که ولايت را تنها به معناي دوستي معنا کرده اند)قابل قبول نيست.
2ـ اگر معناي «وليّ» به معناي دوست و دوستي باشد، عاقلانه نيست که پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) بيش از يکصد هزار نفر را در هواي گرم و در وسط بيابان هاي خشک وسوزان متوقف سازد تا به مردم بگويد: «هر که من دوست او هستم، علي هم دوست او است واو را دوست بدارد»، زيرا دوستي مسلمانان با يکديگر يکي از بديهي ترين مسايل اسلامي است که از آغاز اسلام وجود داشته و بارها پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را به دوستي امام علي(عليه السلام( فرا خوانده بود.(13)
3ـ خطاب تند و قاطع خداوند بيانگر آن است که حادثه غديرصرفاً اعلام دوستي علي(عليه السلام) نبوده است. مسئله آن قدر اهميت داشت که خداوند خطاب به پيامبرش وحي مي کند که اگر آن را ابلاغ نکني، رسالت الهي را انجام نداده اي! خداوندفرمود: «... و إنْ لم تفعل فما بلغت رسالته»
4ـ خداوند در آيه 67 مائده به پيامبرش دلداري مي دهد: «والله يعصمک من النّاس؛ خداوند تو را از خطرات احتمالي مردم نگاه مي دارد».(14) آيا اين مسئله نشان نمي دهد که مأموريت، مسئلة مهمي بوده است که پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) بيم آن داشته برخي بر اثر هواهاي نفساني به مقابله برخاسته وتوطئه کنند؟ آنچه که موجب خطر براي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به حساب مي آمد، طرح ولايت و رهبري امام علي(عليه السلام) بود، نه دوستي حضرت ، مضافاً بر اين که بارها پيامبر از محبت امام علي(عليه السلام) سخن گفته بود و بيان آن، چالش هاي جدي را در پي نداشت.
5ـ بعد از آن که پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) علي(عليه السلام) را به عنوان رهبر تعيين کرد، مردم با علي(عليه السلام) بيعت کردند. ابوبکر وعمر نيز به علي(عليه السلام) تبريک گفته، با حضرت بيعت کردند و گفتند: تو مولا و رهبر من وتمام مردان و زنان با ايمان شدي.(15)
نکته قابل دقت آن است که همة حاضران، ازخطابة پيامبر مسئلة «امامت» علي(عليه السلام) را فهميدند، از اين رو با او بيعت کرده و برخي از آنان در ستايش علي(عليه السلام) شعر سرودند. حسان بن ثابت انصاري از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) اجازه گرفت و اشعار زيبا سرود:
قــم يــا علـــي فــإنّنـــــي رضيتُک من بعدي اماماً وهادياً
اي علي، برخيز، خرسندم که تو امام و هادي بعد از من باشي.(16)
6.بعد از آن که پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) علي (عليه السلام) را به عنوان زمامدار معرفي کرد، اين آيه نازل شد: «اليوم أکملت لکم دينکم و أتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام ديناً»؛(17) امروزآيين شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم». بعد از نزول آيه پيامبر فرمود: «خداوند بزرگ است؛ همان خدايي که آيين خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد واز نبوّت و رسالت من و ولايت علي پس از من راضي و خشنود گشت».(18) به رغم آن که محبت علي(عليه السلام) جايگاه بلند دارد و يکي از نشانه هاي ايمان است؛ ليکن آيه دلالت داردکه مسئله بالاتر از محبت است. آيا فقط با دوستي حضرت علي(عليه السلام) (نه رهبري او) دين کامل شد و خداوند اسلام را پسنديد؟
و نکته پاياني اينکه: اگر مسئله فقط محبّت بود، در اين باره قبلاً آيه نازل شده و از اين جهت نقصي در دين نبود، زيرا آيه «قل لا أسئلکم عليه اجراً إلاّ المودةفي القربي»(19) قبلاً نازل گشته بود. بر اين اساس آيه اکمال دين پيام ديگري دارد.


پي نوشت ها:
----------------

(1)- تفسير نمونه، ج 5، ص11به بعد
(2)- الغدير، ج 1، ص 196 ـ 209
(3)- الدرالمنثور، ج 2،ص 636
(4)- اسباب النزول، ص 150
(5)- شواهد التنزيل، ج 1، ص 188
(6)- روح المعاني، ج 6، ص 172
(7)- فصول المهمه، ص27
(8)- فتح الغدير، ج 3، ص 57
(9)- المفردات، ص 570
(10)- النهايه، ج 5، ص 227
(11)- الصحاح في لغه العرب، ج 6، ص2528
(12)- معجم مقايس اللغه، ج 6، ص 141
(13)- تفسير نمونه، ج 5، ص16
(14)- فروغ ولايت، ص 135
(15)- تفسير نمونه، ج 5، ص 12
(16)- همان
(17)- مائده / 70
(18)- تفسير نمونه، ج 5، ص 12 (19)- شوري/23




برچسب ها :

در مورد 2 آيه‏ از قرآن تمامي مفسران اتفاق نظر دارند كه اين 2 آيه در مورد واقعه غدير خم نازل شده است اين دو آيه چنين است.

الف) آيه 67 سوره مائده: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»
اي پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به طور كامل - به مردم - برسان و اگر اين كار را انجام ندهي رسالت - خداي را - انجام نداده‏اي و خداوند تو را - از خطرهاي احتمالي - نگاه مي‏دارد و خداوند كافران را هدايت نمي‏كند.
در ذيل تفسير آيه فوق روايات بسياري نقل شده كه نظريه انتساب اين آيه به واقعه غدير را قطعي مي‏كند.
اين روايات را كساني چون زيد بن ارقم، ابو سعيد خدري، ابن عباس، جابر بن عبداللَّه انصاري، ابو هريره و ابن مسعود نقل كرده‏اند و گفته‏اند كه اين آيه درباره واقعه غدير و جانشيني حضرت علي(عليه السلام) نازل شده است.(1)
بسياري از دانشمندان اسلامي نيز در كتابهاي خود به اين احاديث تصريح كرده‏اند كه برخي از آنان عبارت‏اند از:
1 - حافظ ابو نعيم اصفهاني در كتاب ما نزل من القرآن في علي به نقل از خصائص، ص 29.
2 - ابو الحسن واحدي نيشابوري در كتاب الباب النزول، ص 150.
3 - ابن عساكر شافعي بنا به نقل در المنثور، ج 2، ص 298.
4 - فخر رازي در كتاب تفسير كبير، ج 3، ص 636.
5 - جلال الدين سيوطي در كتاب درالمنثور، ج 2، ص 298.
6 - علامه اميني در كتاب الغدير.
ب) آيه سوم سوره مائده: «... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا..».
امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آيين جاودان شما پذيرفتم
مفسران شيعه معتقد اند كه مراد از اليوم در اين آيه روز غدير خم است، روزي كه در آن پيامبر اسلام امير مؤمنان را به طور رسمي براي جانشين خود تعيين نمود.
در رواياتي كه از طريق شيعه و سني نقل شده به صراحت اذعان گرديده است كه اين آيه در روز غدير خم و پس از اعلام پيامبر نازل شده است. برخي از علماي عامه و اهل سنت كه اين مطلب را نقل نموده‏اند عبارت‏اند از:
1 - ابن جرير طبري راوي معروف سني در كتاب ولايت و به نقل از زيد ابن ارقم، صحابي معروف.
2 - حافظ ابو نعيم اصفهاني در كتاب ما نزل من القرآن في علي به نقل از ابو سعيد خدري.
وي مي‏نويسد: «در روز غدير خم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) علي را به ولايت به مردم معرفي كرد و مردم متفرق نشده بودند زماني كه آيه «اليوم اكملت لكم...» نازل شده در اين هنگام پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اللَّه اكبر بر تكميل دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودي خداوند از رسالت من و ولايت علي(عليه السلام)
پس فرمود: من كنت مولاي فهذا عليٌ مولاه؛ هر كس كه من مولاي اويم پس از اين علي مولاي اوست. خداوندا آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار و آن كس كه او را دشمن بدارد دشمن بدار. هر كس او را ياري كند ياري كن و هر كس دست از ياري‏اش برداشت او را ياري منما.(2)
3 - خطيب بغدادي در تاريخ خود از ابو هريره و او از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) چنين نقل مي‏كند كه پس از واقعه غدير خم و پيمان ولايت علي(عليه السلام) و گفتار عمر بن خطاب: بخ بخٍ يابن ابيطالب اصبحت مولاي و مولا كل مسلم. آيه «اليوم اكملت لكم دينكم...» نازل گرديد(3)

4 - در تفسير برهان و نور الثقلين ده روايت از طرق مختلف نقل شده كه اين روايت در مورد غدير خم مي‏باشد.(4)
بنابر آنچه نقل شده بيشتر علماي اهل سنت و تمامي علماي شيعه در مورد انتساب اين آيه بر واقعه غدير خم اتفاق نظر دارند.
و تنها نكته اختلافي معناي واژه مولا مي‏باشد چنان كه علماي اهل سنت اين واژه را به معناي دوست و ياور دانسته‏اند.
در توضيح اين مطلب بايد گفت كه تأكيد بر دوستي علي(عليه السلام) نياز به آن همه مقدمه چيني و گردآوري مسلمانان و خواندن خطبه در آن بيابان سوزان و نيز گرفتن بيعت از مردم ندارد چرا كه مودت و دوستي مسلمانان با يكديگر بيش‏تر از اين در اسلام مطرح شده و مورد اتفاق و پذيرش همه مسلمانان بوده است.
اين مطلب چيزي نبوده كه توسط پيامبر ابلاغ نشده باشد و يا پيامبر از ابلاغ آن بيم داشته باشد چنان كه در آيه 67 سوره مائده خداوند به پيامبر اطمينان مي‏دهد كه او را از خطرات نگاه خواهد داشت و اين نمي‏تواند تنها براي اعلام يك دوستي ساده با يكي از صحابه مشهور پيامبر كه پسر عموي ايشان نيز بوده و داراي آن سابقه درخشان در اسلام است باشد،
و ديگر اين كه اگر مقصود تنها اعلام دوستي با علي(عليه السلام) بوده پس چرا پيامبر بيش از اعلام آن از مردم اقرار مي‏گيرد كه من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و نيز صاحب اختيار شما هستم!
آيا اين جمله تناسبي با بيان يك دوستي ساده با يكي از صحابه دارد تا جايي كه مردم به علي(عليه السلام) تهنيت بگويند و خليفه دوم با جمله اصبحت مولاي و مولا كل مؤمن و مؤمنه، اي علي تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمن هستي به آن حضرت تهنيت بگويد آيا اين عبارت مولا به معناي رهبر و جانشين پيامبر نيست؟(5)


پي نوشت ها:
----------------

(1)- تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 5، ص 5 – 17 (2)- همان، ج 4، ص 263 – 267 (3)- الغدير، علامه اميني، ج 1، ص 230 – 232 (4)- تفسير برهان، ج 1،ذيل آيه 3 سوره مائده ؛ تفسير نور الثقلين، ج 1، ذيل سوره مائده، آيه 3 (5)- تفسير نمونه، همان، ص 16 – 17




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 58 صفحه بعد