درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 60702
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
در فرهنگ و تمدن اسلامي مسجد به مكان خاص عبادت مومنان گفته مي شود منتهي عبادت در اسلام يك معناي عامي دارد كه بسياري از فعاليتهاي فرهنگي و سياسي و اجتماعي را شامل مي گردد بر اين اساس از زمان رسول اكرم (ص) مساجد كاركردهاي بسيار مهمي چون: تعليم و تربيت، ترويج و تبليغ آموزه هاي دين، پايگاه بسيج نيرو براي جهاد، محل عبادت هاي خاص، مركز خدمات اجتماعي و ... داشته است. اما از آن جا كه سر به سجده نهادن مظهر نمود كامل فروتني و كرنش و تسليم در برابر عظمت پروردگار عالميان است از اين رو اين مكان را مسجد به معناي محل سجده و سجدگاه ناميدند. از بررسي ها چنين معلوم مي شود اين كلمه پيش از اسلام نيز رواج داشته است قبل از اين كه رسول خدا (ص) در مدينه مسجدي بنا كنند خداي تعالي در سوره اسراء (مكي) واژه مسجد را درباره مسجد الحرام و مسجد الاقصي به كار برده است و عرب ها اين دو مكان شريف را كه پيش اسلام نيز مكان هاي مقدس مردم بودند به نام مسجد ياد مي كردند.
توجه به اين نكته نيز ضرورت دارد كه در اسلام هدف از خلقت انسان به يك تعبير عبادت خداوند است.
بر اين اساس به يك اعتبار در تمام كارها مي توانند تحت عنوان قرار گيرد اگر با شرايط و اهداف خاصي انجام گيرند و با توجه به اين امر همه جاي عالم مسجد انسان ناميده شود كه رسول اكرم(ص) فرمود: جعلت لي الارض مسجدا سرتاسر زمين براي من مسجد قرار داده شده است.
ولي با اين همه برترين و اصلي ترين محل براي عبادت و تقرب جويي براي خداوند متعال مسجد است لذا در آيا و روايات بر جنبه هاي عبادي خاص بودن مساجد بيش از ابعاد ديگر تاكيد شده است و رهنمودهاي بسياري درباره اهميت و فضيلت و احكام و آداب و ... اين مكان هاي شريف در آيات و روايات وارد شده است.
فضيلت و اهميت مسجد
به طور كلي در مجموعه آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت (ع) از دو راه بر اهميت و فضيلت مسجد اشاره مي شود: گاهي از راه تبيين جايگاه و منزلت اين مكان شريف و ويژگي هاي آن و در مواردي هم با برشمردن دست آوردها و فوائدي كه از حضور آگاهانه و مسئوليت شناسانه در اين مكان عايد انسان مي شود اين كار انجام مي گيرد.
الف: جايگاه و منزلت مسجد
به منظور هر چه بيشتر روشن شدن اهميت و منزلت مسجد در فرهنگ اسلامي در رواياتي ويژگي هاي اين مكان برشمرده شده است تا مومنان پس از آشنا شدن با جايگاه والاي آن و به عبارت ديگر پس از علم پيدا كردن به ارج و اهميت مسجد با بصيرت و بينش كامل به صورت شايسته با اين موضوع برخورد كنند بعضي از اوصافي كه براي مسجد در روايات ذكر شده به اين شرح است:
1 _ مسجد خانه خدا: در يك حديث قدسي وارد شده است كه رسول اكرم (ص) فرمود: قال الله تبارك و تعالي ان بيوتي في الارض المساجد...خانه هاي من در روي زمين مساجد است. اين خانه ها براي اهل آسمان آن گونه مي درخشند كه ستارگان براي ساكنان زمين در شبانگاهان مي درخشند. خوشا به حال آن بنده اي كه در خانه خود وضو بگيرد و سپس مرا در خانه ام (مسجد) زيارت كند، بي گمان زيارت شونده زيارت كننده خود را گرامي داشته به او احسان خواهد كرد. كساني را كه در دل شب به سوي مساجد گام برمي دارند به نوري درخشان در روز قيامت بشارت دهيد.
باز در روايتي از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: المساجد انوار الله مسجدها انوار خداوندي هستند.
بنابراين همانگونه كه ستارگان در دل شب مايه زينت آسمان و نيز وسيله هدايت و راه يابي گمراهان و راه گم كرده هاست مسجدها هم چنين نقش هدايت گري و زينت بخشي را دارند و بايد به گونه اي باشند كه در دنيا مايه هدايت و كمال و زينت باشند و هر كس كه گام در آن نهاد بر بينش و كمال و تقوايش افزوده شود وقتي اين كار به نحو شايسته انجام شد در آخرت نيز دست آورد آنها نوري خواهد بود تا انسان ها را به بهشت جاودان رهنمون گردد.
2_ مسجد بازار آخرت
در جهان بيني اسلامي هدفت از آفرينش هستي كمال يابي انسان است بر اين اساس از دنيا با تعبيرهاي چون: كمك كار آبادي آخرت، مزرعه آخرت، مسجد دوستان خدا و نمازگاه ملائكه الهي، ... محل تجارت اوليا خدا كه رحمت در آن كسب كرده و بهشت جاودان به دست مي آورند و ...ياد شده است كه انسان در صورت خوب استفاده كرده از دنيا مي تواند به كمك آن به بالاترين مراتب كمال دست يابد در همين راستا در روايات اهل بيت (ع) از مسجد به عنوان بهترين نقاط دنيا با صفت بازار آخرت ياد شده است يعني همان گونه كه انسان تجارت پيشه در بازارها كالا و متاع هاي دنيوي را به دست آورده و ثروت و دارايي تحصيل مي كنند مومنان نيز از راه حضور در مساجد آخرت و بهشت جاودان به دست مي آورند. رسول اكرم (ص) در اين باره مي فرمايد: المساجد سوق من اسواق الآخر‌ه...مسجدها بازارهاي آخرتند از كساني كه در آن وارد مي شوند، با آموزش الهي پذيرايي مي شود و هديه اي كه به ايشان داده مي شود بهشت جاودان است.
3 _ مسجد محبوب ترين مكان روي زمين
همه پديده هاي عالم مخلوق خداوند هستند ولي به جهت نقشي كه هر يك از آنها در اداره نظام هستي و تكامل انسان ها دارند ارزش آنها با يكديگر فرق دارد در ميان مكان هاي روي زمين از آنجا مساجد بيشترين نقش را در كمك به اسنان در دستيابي به كمال و تحصيل تقوا و نيك دارند از ارج و اهميت ويژه اي برخوردارند با توجه به اين ويژگي در سخنان اهل بيت (ع) از مسجد با تعبيرهاي زيبايي نظير خانه تقواپيشگان، مجالس پيامبران، خانه هاي خدا، محل نشر انوار الهي و برترين مكان روي زمين و ...شده است در حديثي آمده است روزي پيامبر اكرم (ص) از جبرئيل پرسيدند: دوست داشتني ترين مكان هاي روي زمين در پيشگاه خداوند متعال كدام است؟ جبرئيل پاسخ داد. مساجد محبوب ترين جاهاي روي زمين در نزد پروردگار عالم است و دوست داشتني ترين اهل مسجد هم كساني هستند كه پيش از همه به مسجد مي آيند و پس از همه آن را ترك كنند.
گذشته از آنچه گفته شد در روايات از مسجد با اوصافي چون: مكان هاي ذكر خدا، خانه پرهيزكاران، پايگاه توحيد، جايگاه پيامبران، بستان هاي بهشت و ...
ب: آثار و بركات مسجد
انس با مسجد آثار دنيوي و اخروي فراواني در پي دارد كه اگر اين اماكن مقدس با آن ويژگي هاي كه در آموزه هاي دني بيان شده است اداره شوند و از اوصافي كه براي يك مسجد آباد و زنده كه در رهنمودهاي قرآن و روايات اهل بيت ذكر شده است برخوردار باشند بدون ترديد اين آثار و فوايد عايد اهل آن مسجد خواهد شد برخي از اين آثار كه در روايات به آنها اشاره شده است به اين شرح است.
مير مومنان علي (ع)درباره بعضي آثار سازنده رفت و آمد به مسجد مي فرمايد: كسي كه به مسجد رفت و آمد مي كند يكي از امور هشت گانه نصيب او مي شود: اول برادر ايماني كه در راه خدا از او سود مي برد، دوم دانشي نو و جديد، سوم فهميدن آيه اي از آيات قرآن، چهارم شنيدن گفتاري كه او را به هدايت رهمودن شود، پنجم رحمت اللهي كه انتظار آن را داشته است، ششم سخني كه او را از گمراهي باز دارد، هفتم ترك گناه به سبب روح خشيت و خداترسي، و هشتم ترك گناه به علت شرم.
_ رسول اكرم (ص) مي فرمايد: مسجد خانه تقوا پيشگان است خداوند براي آنان كه مساجد را خانه خويش قرار داده اند رحمت، آسايش، عبور از صراط را ضمانت كرده است.
_ باز پيامبر خدا (ص) مي فرمايد: دعوت موذن را پذيرفتن و رحمت اللهي است و پاداش آن بهشت است. در قيامت با كسي كه اين دعوت را پاسخ مثبت نگويد برخورد خواهد شد. خوشا به حال كسي كه نداي دعوت كننده به سوي خدا را پاسخ گويد و به سوي مسجد بشتابد، اين تنها مومنان بهشتي اند كه اين ندا را پاسخ مي گويند.
_ حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايد: گويا مي بينم كه مسجد در روز قيامت در حالي كه دو جامه احرام شبيه به محرمان بر تن اوست، حضور مي يابد و براي اهل خود ونمازگزارانش شفاعت مي كند و شفاعت او مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد.
_ از رسول اكرم (ص) روايت شده است كه فرمود: فرشتگان خدا در قبر به ديدار انسان اهل مسجد مي روند و به وي بشارت مي دهند كه در تنهايي قبر انيس و همدم او خواهند بود تا قيامت بر پا شود و پيوسته براي او از خداوند طلب آمرزش خواهند كرد.
امام صادق (ع) به فضل بن عبدالملك مي فرمايد: اي فضل كسي كه با مسجد انس پيدا مي كند حداقل يكي از اين توفيقات شامل حال او مي شود. يا اينكه موفق به دعايي مي شود كه خداوند به بركت آن او را وارد بهشت مي سازد يا اينكه دعايي مي كند كه خداوند به سبب آن بلاي دنيا را از وي دور مي كند و يا اينكه دوست و برادري پيدا مي كند كه او در راه خدا كمك كارش مي شود.
علاوه از آنچه گفته شد: امرزش گناهان، مانع شدن از نزول بلاها، سبب برآورده شدن حاجت ها و حل مشكلات در پناه عرش خدا و سايه رحمت او واقع شدن و ... از جمله نتايج و ثمراتي است كه مشمول حال اهل مسجد مي شود.
احكام و آداب و حقوق مسجد
علاوه بر ذكر فضيلت و اهميت و آثار و بركات مسجددر آموزه هاي ديني براي مسجد حقوق و احكامي ذكر شده است تا با رعايت آنها مساجد از ويژگي و اوصافي كه كارآيي آنها را ارتقا مي بخشد بيشتر برخوردار شوند در اين راستا متواليان اداره مسجد و رفت آمد كنندگان به مسجد موظفند كه از طريق فراهم كردن ويژگي هاي مورد انتظار در خودشان و در مسجدشان و به جاي آوردن حقوق مسجد و رعايت احكام آن به صورت كامل اين امكان شريف را به مكان هاي تزكيه و تهذيب و تربيت و تحكيم و ترويج آموزه هاي ديني تبديل كنند و همواره بكوشند كه از كاسته شدن كارآيي آنها در نتيجه غفلت و سستي در امور مذكور جلوگيري به عمل آورند.
ويژگي هاي اهل مسجد
مسجد مقدس ترين مكان است گردآيندگان در آن نيز بايد پاك ترين و اخلاص ترين مردمان باشد ويژگي هاي كه در قرآن مجيد براي اهل مسجد شمرده شده است عبارتند از:
1 – ايمان به خدا: مردان مومن شناخت قلبي و التزام عملي به دستورات پروردگار عالم دارند.
2 – ايمان و اعتقاد به قيامت كه آنها را از انجام گناهان باز مي دارد و به آنجام كارهاي نيك وا مي دارد.
3 – پرداخت زكات: مومن اهل مسجد علاوه بر برقراي ارتباط كامل با خدا با خلق خدا هم به نيكي رفتار مي كند و همواره از طريق انجام كارهاي نيك بويژه نسبت به حل مشكلات مردم ناتوان و مستمند اهتمام كامل دارد.
4 – برپاي نماز: نماز كه رمز ارتباط انسان با خداي خويش از مهم ترين عبادات است اهل مسجد براي اقامه شايسته آن هميشه مي كوشد و دليل انس مومن با مسجد همانا عبادت و پرستش است كه اقامه نماز مصداق كامل آن است.
5 – ترس از خدا: اهل مسجد از خدا ترس ترين بندگان خدايند.
در روايات اهل بيت (ع) هم علاوه بر ويژگي هاي مذكور از اموري چون ضرورت الگو و اسوه بودن اهل مسجد براي ديگران و با بركت و خير خواه بودن آنان به همه افراد جامعه اسلامي ياد شده است.
امام صادق (ع) مي فرمايد: از هر گروهي تنها آنان كه در فضيلت ها از همگان برترند و الگو و اسوه مردم به حساب مي آيند اله مسجد هستند.
رسول خدا (ص) در حديثي فرموده است: اهل مسجد افراد با بركت و آراسته و از كژي و گمراهي ها محفوظو در امان اند. علاوه بر آن كه خير آنها در بر طرف شدن مشكلات دنيوي مردم جامعه بالعيان مشاهده مي شود با تمام وجود در حل گرفتاري هاي افراد مي كوشند خداوند به بركت وجود آنان عذاب و بلاها را كه در نتيجه برخي اعمال ناشايست افراد جامعه پيش مي آيد از آنها برمي دارد.
ويژگي ديگر اهل مسجد آن است كه نسبت به اداي حقوق مسجد پيش گامند يعني همواره با اخلاص و نيت پاك در مسجد حاضر مي شوند، حقوق همسايگان مسجد را مراعات مي كنند به آنها مزاحمت ايجاد نمي كنند، حق همسايگي مسجد را هم به نحو شايسته رعايت مي كنند و بدون عذر از حضور در مسجد سرباز نمي زنند، از عمارت مسجد چه از راه رسيدگي به سلامت و زيبايي ظاهر و ساختمان مسجد و چه از طريق رونق بخشيدن به آبادني معنوي آن لحظه اي كوتاهي نمي كنند، و مراقبت مي كنند كه اداره امور مسجد تنها در اختيار انسان هاي صالح و تقواپيشه باشد و به دست نااهلان نيفتد.
آداب و احكام مسجد
براي اينكه ارزش و احترام و همينطور كارآمدي مسجد در كمك به كمال يابي انسان ها حفظ شود در مجموعه رهنمودهاي قرآن كريم و روايات اهل بيت (ع) آداب و احكامي براي همه مردم به ويژه متوليان و رفت و آمدكنندگان به مساجد ذكر شده است كه قسمتي از اين آداب مربوط به ساختن مسجد و قسمتي به ورد به مسجد و بخشي نيز مربوط به داخل مسجد و بعضي هم به چگونگي خروج از مسجد مي باشد و از جمله آداب مسجد است.
1 – احترام به مسجد: همه افراد موظفند كه احترام مسجد را حفظ كنند و از هر عملي كهب نوعي هتك حرمت آن به حساب مي آيد خودداري كنند. لزوم احترام به مسجد تا بدانجاست كه اولياي الهي دستور داده اند در هنگام به زبان جاري كردن نام مسجد رعايت احترام آن را بنمايند و از بكار بردن تعبيري كه با منزلت والاي آن سازگاري ندارد پرهيز كنند.
و امام صادق (ع) مي فرمايد: ملعون است، ملعون است، ملعون است كسي كه مسجد را احترام نكند.
وقتي از آن حضرت در مورد علت لزوم تكريم مسجد پرسيدند فرمود: از آن روي احترام مسجد لازم است كه مساجد خانه هاي خدا در روي زمين هستند.
از مصاديق تكريم مسجد اين است كه آن را از هر نوع آلودگي ها دور كنند خداوند تبارك و تعالي در قرآن مي فرمايد: به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا ....تطهير كنند.
اين طهارت اعم از طهارت ظاهري و باطني است لذا همه افراد موظفند هرگونه نجاست را از مسجد برطرف سازند فرق نمي كند اين آلودگي توسط خود آنها عارض شده باشد يا ديگران.
2 – پاكيزه بودن در هنگام ورود به مسجد
از جمله احكام مسجد اين است كه انسان در هنگام ورود به آن پاكيزه باشد. قرآن كريم مي فرمايد: در حال مستي و جنب بودن كسي حق ندارد به مسجد داخل شود. محمد بن مسلم و زراره مي گويند به امام باقر (ع) عرض كرديم: آيا زن حائض و جنب مي توانند داخل مسجد شوند؟ حضرت فرمود: نمي توانند مگر به نحو عبور كردن (از دري داخل شده و از در ديگر بدون توقف خارج شوند) و ...
3 -  خودداري از خريد و فروش در مسجد:
انجام دادن خريد و فروش و نيز كارهاي كه جنبه شعل و حرفه دارند مانند نجاري، آهنگري، و آرايش گري و ... در مسجد ممنوع است. در حديثي از امام صادق (ع) مي فرمايد: مساجد را مكان خريد و فروش قرار ندهيد.
4 – منع از گذرگاه قرار دادن مسجد:
برخي مساجد دو در دارند بعضي از افراد براي رسيدن به محلي از مسجد به عنوان گذرگاه استفاده مي كردند از آنجا كه اين كار با عظمت و قداست مسجد سازگاري ندارد از اين كار منع شده است رسول اكرم (ص) در اين باره مي فرمايد: مساجد را گذرگاه و راه عبور قرار ندهيد مگر اين كه در هر بار دو ركعت نماز تحيت مسجد در آن به جاي آوريد.
5 – گفتگو از امور دنيوي:
مسجد خانه خدا و جايگاه ذكر و دعا و عبادت و دل كندن از زرق و برق دنياست در اين مكان گفتگو كردن از امور دنيوي مناسب با مقام و منزلت قدسي آن ندارد. امير مومنان (ع) مي فرمايد: در آخر الزمان مردمي پيدا مي شوند كه در مساجد جلسه ها برپا كنند و پيرامون دنيا و دوستي سخني مي گويند با چنين كساني هم نشيني نكنيد كه خداوند آنان را به خودشان واگذاشته و كاري به آنها ندارد.
علاوه بر موارد مذكور اموري چون: استفاده از مال حلال در آبادسازي مساجد، رعايت استحكام بناي مسجد در عين سادگي آن، خودداري از خوابيدن در مسجد، پرهيز از سخنان بيهوده در مسجد، رعايت طهارت و آراسته و پاكيزه وارد شدن در مسجد، خواندن نماز تحيت در مسجد ، ... از جمله آدابي است كه بايد رعايت شود.
 
مصابحه مهندس سيف اللهي
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه امروز در خدمت شما هستيم بحثتوسعهوطرح بزرگ جامعه مسجد مقدس جمكران است.
كه در ارتباط با مسجدي كه حدود 25 سال پيش در گمنامي بسياري بسر مي برد. امروزه بحمد الله در جهان تشيع و اسلام يكي از مساجد بزرگ اهل تشيع است و در استان قم يكي از مساجدي است كه مي تواند حرفي براي گفتن داشته باشد و بحمد الله در هفته بيش از هزاران زائر دارد كه مي آيند اينجا و در ارتباط با آقا امام زمان (عج) و آنچه مشكلات و گرفتاري ها و مسائلي كه در عصر حاضر دارند با آقا (عج) در ميان مي گذارند و در حقيقت اين مسجد از سال 1360 تقريبا نضج گرفت و كار أن توسط هيئت امناي وقت زير نظر اوقاف و امور خيريه به كار گسترش و بسطش آغاز شد. بحمدالله با حكمي كه مقام معظم رهبري بعنوان توليت اين مسجد صادر كردند گسترش و طرح جامع مسجد قوت بيشتري گرفت و بحمد الله طرح جامع  تهيه شد و به تصويب شوراي شهرسازي و معماري كشور رسيد و مراحل مختلفش را در استان طي كرد و بعد از مصوب شدن در كميسيون ماده 5 بحمدالله امروز مسجد داراي 250 هكتار در حقيقت طرح جامع است كه بيشترين طرح و توسعه اي كه در اين 3 سال اخير اتفاق افتاده همين مكاني است كه الان بنده در خدمت شما هستم و بعنوان شبستان هاي اصلي كنار شبستان اصلي با مسجد مقام مطرح است كه دو تا شبستان در قسمت غرب و دو تا شبستان در قسمت شرق گسترش يافته. مسجدي كه در قسمت غربي قبلا به عنوان مسجد مرمر بود مي دانيد كه اين مسجد بصورت ستون فراوان و در حقيقت با بسط و گسترشي كه پيدا كرد ما گنبدي را كه مجبور شديم به عنوان پنج گنبد اصلي مسجد كه رو به قبله احداث بكنيم و تاسيس بكنيم. بر اين شديم كه آن مسجد را هم در ارتباط با مسائلي كه وجود داشت يك مقداري تغييرات اساسي بدهيم. (درب ورودي آن _ زيرزمين)
زير زمين آن و تقويت سازه هاي آن بدليل اينكه مسائل و مشكلات زلزله را در ارتباط با منطقه و خط قم داشتيم.
بحمد الله بسط اين مجموعه هم در حقيقت روي طرح توسعه اثرگذاري خاص خودش را داشت.
امروز آنچه كه مي بينيد حدود بيش از هشت هزار متر مربع در ظرف اين سه سال توسط شيعيان حاشيه خليج فارس و كمك هاي خيرين و كساني كه زائر مسجد مقدس جمكران هستند و با اعانات مردم در حال توسعه و ساخت است.
خوشبختانه بايد عرض بكنيم كه علي رغم اينكه دولت در حاشيه مسجد كارهاي خدماتي عمومي همچون آب، برق، گاز و فاضلاب مسجد همت جانانه اي به خرج دادند. مسئولين دولتي در ارتباط با پل زيرگذر راه آهن، پل جاده كاشان و مجموعه خدمات حاشيه اي كمك هاي ذي قيمتي در ارتباط با سرويس زائران داشتند.
ولي بحمد الله خود مسجد و درون مسجد و اداره مسجد با نذورات مردمي دارد اداره مي شود و همه ساختمانهايي كه در داخل حريم مسجد هست توسط خود نذورات مردمي ساخته مي شود.
بحمد الله خيرين بسيار باارزشي در اين مسجد كمك هاي ذي قيمتي كردند كه من جا دارد از همه آنها در اقصي نقاط كشور تشكر كنم بويژه شيعيان كه در حاشيه خليج فارس هستند و عنايات آنها و توجه آنها به آقا امام زمان (عج) و اين مسجد باعث شده كه مسجد از رونق خاصي برخوردار بشود. مجموعا همانطور كه عرض كردم ما هشت هزار متر الآن به عنوان 3 تا شبستان دو تا غربي و يكي شرقي اضافه كرديم و در اين كار توسعه خاصي خودش را داشته.
به همين دليل و با همين طرح جامع بسط و گسترش رو طرح جامع بحمد الله دو تا مناره اصلي كه به ارتفاع 110 متر است در حال شكل گيري است. بحمد الله همه اين ها با كمك و اعانات مردمي است. خود كارهايي را كه در ارتباط با مسائل دورن مسجد به عنوان نظافت و به عنوان خدمات عمومي مسجد است باز توسط خود مردم در حقيقت تامين بودجه مي شوند و گسترش و بسط آشپزخانه مسجد و نهارخوري هاي زنانه و مردانه اي كه ساخته شده و امروز در حدود بيش از 2400 هزار متر در دو طبقه براي زوار محترم و در حقيقت زائران مسجد مقدس جمكران تعبيه و ساخته شده.الحمد الله رو به اتمام است و قسمت فاز اولش را ما انشاالله در 15 شعبان همين امسال انشاالله دو سه روز ديگر افتتاح خواهد شد و مورد بهره برداري قرار خواهد گرفت ما اميدواريم اين سه تاشبستان كه عرض كردم به اضافه تعميرات اساسي كه در مسجد مرمر داشتيم و همچنين باز شدن درب هاي غربي و شرقي به شبستانهاي غربي و شرقي كه بسيار كار زمان بر و طاقت فرسايي از نظر فني داشته بحمد الله كارش رو به اتمام است و كارهاي سنتي كاريش و در حقيقت نازك كاريش رو به اتمام است.
من همين جا كه ايستاده ام و شما مشاهده مي كنيد مسجد داراي پنج محراب است يك محراب اصلي و پنج محرابي را كه به عنوان محراب اصلي مسجد مقام دو تا محراب قسمت شبستانهاي غربي و دو تا در شبستان شرقي است. بحمد الله كار كاشي كاري و آئينه كاري آنها تمام شده و پنج تا گنبدي كه دو تا گنبد در سمت شرق مقصوره اصلي و دو تا گنبد در سمت غرب است بحمد الله هم روي گنبد كارهاي نازك كاري و سيمان كاري و رنگ آميزي اش تمام شده و داخل زير گنبد هم كارهاي تزئيناتي آن تمام شده ما براي سال آينده در حقيقت و در ادامه كارمان در امسال تكميل شبستانهاي غربي و شرقي را داريم و ادامه در رابطه با احداث سرويس هاي بهداشتي را و حمام هايي را كه مورد نياز مردم است داريم.
اقدام مي كنيم ما اميدواريم تا سال آينده اين قسمت ها كامل بشود تا ما انشاالله بپردازيم به رواق ها و رواق ها را به يك سرمنزل مقصود برسانيم و انشاالله با تخريب دو ساختمان كه در حياط مسجد است انشاالله بتوانيم كف مسجد را آماده بكنيم كه زوار محتمر براي سال آينده مشكل در ارتباط با ورودي و خروجي ها نداشته باشند و كارهايي را كه در اطراف مسجد شده بحمدالله آسفالت خيابانها و بلوارها درخت كاري، پياده رو سازي توسط سازمان مسكن و شهرسازي، بنياد مسكن و اداره كل راه و ترابري و سازمان مديريت و برنامه ريزي كه انصافا در استان همراه عزيزان مديران كل اجرايي در سرويس دهي حاشيه راه داشتند بويژه خود استانداري استان قم و شهرداري قم و شوراي اسلامي شهر قم، فرمانداري قم و همه ارگانهايي را كه به نحوي در سرويس دهي و خدمت گزاري در ارتباط با مسجد دارند مشكلات و مسائل را از 15 شعبان هفته بعد از سال گذشته اش مرتبا و مكررا تشكيل دادند و مشكلات و مسائل را بروز پيگيري كردند و بحمد الله امسال ما شرمنده مردممان نيستيم كه در ارتباط آب اوليه نياز بوده، مهم ترين مسئله حل مشكل فاضلاب اين مسجد بوده همه اطلاع دارند كه بصورت سبتيك و بسيار بدي وضعيت دستشوئي ها و سرويس هاي بهداشتي ما بوده امسال بحمدالله آب و فاضلاب وصل به فاضلاب شهر قم شده و دفع فاضلاب انجام مي گيرد مشكلاتي كه در ارتباط با گاز بوده بحمد الله اداره گاز و مشكلاتي كه در ارتباط با اداره برق بوده و روشنايي معابر بوده و محوطه هاي پاركينگ بوده و بويژه احداث پاركينگ هاي سرويس كه هميشه مورد دغدعه خاطر پليس راه و نيروي انتظامي بوده بحمد الله با گسترش و آسفالت كردن و قيرپاش كردن امسال بوضع مطلوبي انجام شده و ما تشكر مي كنيم از همه دست اندركاران كه در ارتباط با مسائل مسجد جامع جمكران حركت كردند. انصافا مسئولان شهر قم و استانداري مايه گذاشتند و در حقيقت اين مسائل را در حاشيه مسجد حل كردند و من اينجا لازم است عرض كنم در ارتباط با درون مسجد بحمدالله با خود ياري هايي كه مردم داشتند ما تا الآن بودجه اي از دولت نگرفتيم و همه صرف هزينه هايي كه در ارتباط با مسجد انجام مي شود در درون مسجد از نذورات و هداياي مردمي است البته من همانطور كه عرض كردم در حاشيه مسجد ادارات و ارگانهاي ذي ربط و بويژه سازمان مديريت و استانداري كمك هاي ذي قيمتي را در ارتباط با امكانات داشته كه من همين جا از همه آن عزيزان تشكر مي كنم و زبانم قاصر از هماهنگي عزيزان و توليت محترم مسجد و هيئت امناي مسجد بحمدالله با همتي كه زير نظم مقام معظم رهبري بوده و هست و حمايت هايي را كه از طريق تملك اين زمين ها بوده واقعا ما الآن بايد عرض بكنيم كه محوطه اصلي و اساسي مسجد حدود 650 متر عرض و حدود 850 متر طول دارد كه تمام زمين هاي داخل مسجد تملك شده با رضايت صاحبان آنها و خريداري شده و بحمد الله  بسط و توسعه مسجد در فاز يك و رينك يك ما در حقيقت امروزه تقريبا بيش از 90 درصد تحقق پيدا كرده و در رينگ دوم در حدود 52 درصد تملك داشتيم و اميدواريم كه بتوانيم بسط و گسترش در ارتباط با 48 درصد تملك داشته باشيم البته با كمك وزارت مسكن انجام بشود و كارهايي را كه در آينده داريم مهم ترين اش ارتباط مسجد است از طريق اتوبان قم _ كاشان كه اطلاع داريد از نزديك پل دوم ما انشعابي مي كنمي كه مستقيما از اتوبان كسي ديگر نخواهد از كمربندي قم يا از داخل شهر قم وارد بشود بكله مستقيما بتواند به مسجد بيايد ارتباط ايستگاه اصلي راه آهن سريع السير اصفهان _ تهران است كه از ايستگاه اصلي كه الآن تعبيه شده و در حقيقت زده شده كنار مسجد مقدس جمكران ايستگاه اش احداث شده اميدواريم وقتي كه قطار سريع السير تهران _ اصفهان _ شيراز حركت مي كند يكي از ايستگاههاي مهم در مواقع اضظراري در حقيقت مواقعي كه شبهاي سه شنبه و شبهاي چهارشنبه و شب هاي جمعه براي سرويس دهي است بتوانيم كمك بگيريم و تكميل سرويس ها و در حقيقت ساخت قسمت اداري و دارالتوليه و دارالخدامي است كه انشاالله ما اميدواريم كه خدام عزيز افتخاري كه اينجا هستند مكاني را در ارتباط با ورودي اصلي در داشته باشيم و سريوس را براي سازمان بهزيستي، كميته امداد امام خميني (ره) و مجموعه كساني كه سرويس دهنده به معلولين و مجروحين هستند در ارتباط با مسجد و ويلچرهايي كه در حال بايد در داخل مسجد بايد تعبيه شوند _ كف سازي اصلي مسجد كه اميدواريم در سال آينده داشته باشيم و رواق ها را بتوانيم شكل دهيم و انشاالله اين وضعيت را كه الان مردم ما در صحن اصلي مسجد مشاهده مي كنند انشاالله سال آينده با برداشتن اين سوله ها و بردن در كنار در سايبانهاي استقرار زوار عزيزي كه به مسجد تشريف مي اورند و انشاالله بسط و گسترش زميني كه از وزارت مسكن در حقيقت گرفته شده و باغي را كه مسجد مقدس دارد براي توسعه كساني كه به عنوان گردشگر و به عنوان كساني كه شب را مي خواهند در مسجد و اطراف مسجد اطراق بكنند انشاالله مجموعه اي را فراهم بكنيم كه بتوانند با راحتي خيال انشا الله در مسجد يكي شبي را بيتوته كنند ما كارهايي را كه در رابطه با توسعه مسجد داريم انشاالله همانطور كه عرض كردم با روند خوبي در حال پيگيري است ما اميدواريم با همت عزيزان شهرداري و شوراي شهر و استانداري و مجمع ادارات استان با هر چند كه تعامل بسيار خوبي بود بيشتر بشود و انشاالله عزيزاني هم كه در حاشيه مسجد زمين هايي را دارند و در حقيقت ساكنين بيشتر ده جمكران انشاالله بزودي از طريق برنامه ريزي كه شده زير نظر وزارت مسكن شهرسازي و طرح جامع قم زير نظر شهردار قم اداره خواهد شد انشاالله بتوانيم يك سر و ساماني هم به ده مجاور بدهيم و از آن حالتي كه هر روز شاهد تغييرات بسيار گسترده اي در ساخت و سازهاي تجاري با كمك استانداري انشاالله داشته باشيم با اميدي كه داريم به فرمانداري و شهرداري و مجموعه ارگانهاي ذي ربط كه كنترل ساخت و ساز را دارند اميدواريم كه ؟؟؟؟وضعيت را مثل عربستان و مسجد الحرام  و مسجد النبي نداشته باشيم و با توسعه اي را كه با سعه و صدر بر مبناي طرح جامع ديده شده انشاالله شاهد اين نباشيم كه مسجد را در حالت بن بستي قرار بدهيم كه براي آتيه دچار مشكل بكند مردم را ما اميدواريم كه با توجه به آمراگيري هايي كه در سالهاي گذشته داشتيم در ارتباط با مسجد مقدس جمكران و روزهاي خاصي را كه زوار عزيز و آتيه تا مرز 5/2 ميليون نفر در 3 روز را ما زائر داشتيم اميدواريم كه ما بتوانيم براي ارتباط با اين 5 ميليون نفري كه مي آيند براي حدود دو يا سه روز تولد آقا امام زمان انشا الله مشكل خاصي عزيزان نداشته باشند.
همت همه مسئولان استان همت توليت مسجد مقدس همت دفتر مقام معظم رهبري و همت همه كساني كه باعث خير هستند بر اساس نيازها و كمك هايي كه به مجسد مقدس مي كنند همه بر اين است كه انشاالله زوار عزيز و كساني كه زارئ اين مكان مقدس هستند انشاالله مشكلي در ارتباط با حركتشان و تجمعشان و مسائلي را كه در مسجد بيتوته مي كنند نداشته باشند ما با اميدواري و با استعانت از خداوند و با كمك و ياري خود آقا امام زمان (عج)و دست اعانه و كمك به سوي هموطنان عزيز خيرمان دراز مي كنيم كه انشاالله با كمك هاي خير خودشان بتوانند مسجد را بيش از پيش در انجام وظائف خودش و خدمت رساني به زائرين محترم كمك بكنند و مساعدت بكنند تا انشاالله مشكلات مسجد هر چه زودتر با دست توانمند خادمين خودش حل و فصل بشود. من اميدوارم كه عزيزان صدا و سيما در اين كاري به پيش گرفته اند و حركت هايي در اينجا صورت مي گيرد در طول سال بيايند و برنامه هاي ما را مشاهده و ملاحظه بكنند و به سمع و نظر عزيزان بيننده و كساني كه علاقمندند برسانند و ما در انجام كار مساعدت بكنند و مجددا از تمام عزيزان تشكر مي كنم.

منبع : ويژه نامه جمكرانيه




برچسب ها :

بسم الله الرحمن الرحیم

((اهمیت دعا))

 

 

انسان حتماً باید بداند که مخلوق خالقی هست که به تمام نیازها و مصلحتهای او واقف هست و لذا در تمام مشکلات زندگی و نیز برای تمام موفقیتهایش باید از خالقش درخواست کند و فقط به خالقش پناهنده شود و فقط از او بخواهد. (به چنین درخواستی دعا میگویند).

 

دعا در قرآن‏

 

1- وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ

 

(غافر/۶۰).

 

مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم! كساني كه از عبادت من تكبر مي‏ ورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ مي‏شوند.

 

2- ...أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ...

 

(بقره، آيه 186)

 

... دعاى دعا كننده راهنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم...

 

3- قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِن‏هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ * قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِنْهَا وَمِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ).

 

(انعام، آيات 64و63)

 

بگو چه كسى شما را از تاريكى خشكى و دريا نجات مى‏دهد كه او را با تضرّع ‏در نهان مى‏خوانيد كه اگر ما را از اين نجات داد هر آينه شكر گزار خواهيم بود؟ بگو:خدا شما را از آن و از هر سختى و اندوه نجات مى‏دهد سپس شما شرك مى‏آوريد.

 

4- وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ‏قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ).

 

(اعراف، آيه 56)

 

و در زمين بعد از اصلاح آن، فساد نكنيد و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد،همانا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.

 

دعا در سنّت و حدیث‏

 

1- قال الصادق (عليه السلام): عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّكُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَاتَتْرُكُوا صَغِيرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْكِبَارِ.

 

كافى ج2، ص467، ح6

 

شما را سفارش مى كنم به دعا كردن، زيرا با هيچ چيز به مانند دعا به خدا نزديك نمى شويد و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را، به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد، زيرا حاجتهاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست.

 

2- قال علی بن الحسین (عليه السلام): مَن لَم يَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَ رَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ فى جَميعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى كُلِّ شَىْءٍ.

 

كافى ج2، ص148، ح3

 

هر كس در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد ، خداوند هر خواسته اى كه او داشته باشد اجابت برایش اجابت می كند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

((شرایط استجابت دعا))

 

دعا با مال حلال و رد کردن حقّ الناس

 

قال الصادق (عليه السلام: إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ فَلْيُطَيِّبْ كَسْبَهُ وَ لْيَخْرُجْ مِنْ مَظَالِمِ النَّاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُرْفَعُ إِلَيْهِ دُعَاءُ عَبْدٍ وَ فِي بَطْنِهِ حَرَامٌ أَوْ عِنْدَهُ مَظْلِمَةٌ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ.

 

بحارالأنوارج90، ص321، ح31

 

هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.

 

امید به خداوند داشتن

 

قال علی بن الحسین (عليه السلام): مَن لَم يَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَرَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ فى جَميعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى كُلِّ شَىْءٍ.

 

كافى ج2، ص148، ح3

 

هر كس در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد ، خداوند هر خواسته اى كه او داشته باشد اجابت برایش اجابت می كند.

 

باز کردن گره از کار دیگران

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ و َأَن تُكشَفَ كُربَتُهُ فَليُفَرِّج عَن مُعسِرٍ.

 

نهج الفصاحه

 

هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند.

 

نافرمانی پدر و مادر

 

قال الصادق (عليه السلام: الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْيُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِي تَهْتِكُ السُّتُورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِي تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْن.

 

گناهی كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است.

 

ترک امر به معروف و نهی از منکر

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِمَعْرُوفٍ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنْ مُنْكَرٍ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُو عِنْدَ ذَلِكَ خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُم‏

 

هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نيكانشان دعا كنند امّا دعايشان مستجاب نشود.

 

ترک پیروی از نیکان اهل البیت

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إِذَا... لَمْ يَأْمُرُوا بِمَعْرُوفٍ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنْ مُنْكَرٍ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُو عِنْدَ ذَلِكَ خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُم‏.

 

هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نيكانشان دعا كنند امّا دعايشان مستجاب نشود.

 

دعا کردن برای دیگران

 

قال موسی بن جعفر (عليهما السلام: أوشَک دَعوَةً‌ وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ.

 

كافى ج2، ص 507، ح1

 

دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد،‌ دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.

 

یقین به اجابت دعا داشتن

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم):  ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً مِنْ قَلْبِ غَافِلٍ لَاهٍ.

 

بحارالأنوارج90، ص321

 

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بیخبر نمی پذیرد.

 

مهلت دادن به تنگدست

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): مَنْ أَرادَ تُسْتَجابُ دَعْوَتُهُ وَ أَنْ تُكْشَفَ كُرْبَتُهُ فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ.

 

نهج الفصاحه

 

هر كس مى خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.

 

در هنگام آسایش دعا کردن

 

قال الصادق (عليه السلام): مَن سَرَّهُ أن يُستَجابَ لَهُ فِي الشِّدَّةِ فَليُكثِرِ الدُّعاءَ فِي الرَّخاءِ.

 

كافى ج2، ص 472، ح4

 

هركه خوش دارد دعايش هنگام سختى مستجاب شود، هنگام آسايش، بسيار دعا كند.

 

با گناه راه دعا را نبستن

 

قال علی (علیه السلام): لَا تَسْتَبْطِئْ إِجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِيقَهُ بِالذُّنُوب‏.

 

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 193 ، ح 3768

 

اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.

 

 ((مواردی که دعا به استجابت نزدیک تر هست))

 

دعای روزه دار

 

قال موسی بن جعفر (عليهما السلام: دعوة الصائم تستجاب عند افطاره.

 

بحارالأنوارج93، ص255، ح 33

 

دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.

 

دعا با بسم الله الرحمن الرحيم

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): لا يُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ.

الدعوات(راوندی) ص 52 ، ح 131

 

دعايى كه با بسم اللّه  الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.

 

دعا کردن با لقمه حلال

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): مَنْ أَكَلَ مِنَ الْحَلَالِ الْقُوتَ صَفَا قَلْبُهُ وَ رَقَّ وَ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَكُنْ لِدَعْوَتِهِ حِجَابٌ.

 

هر كس از لقمه حلال بخورد، قلبش صفا و رقت مى يابد، چشمانش از ترس خداوند متعال پر اشك مى شود و براى (استجابت) دعايش مانعى نمى باشد.

 

خواندن نماز شب

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم):  صَلَاةُ اللَّيْلِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِيمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ كَرَاهِيَةٌ لِلشَّيْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ بَرَكَةٌ فِي الرِّزْق‏.

 

ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 191

 

نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.

 

دعا نزد قبر حسین (علیه السلام)

 

قال الباقر (علیه السلام): إِنَّ الْحُسَيْنَ صَاحِبَ كَرْبَلَاءَ قُتِلَ مَظْلُوماً مَكْرُوباً عَطْشَاناً لَهْفَاناً [فَآلَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ‏] وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَأْتِيَهُ لَهْفَانٌ وَ لَا مَكْرُوبٌ وَ لَا مُذْنِبٌ وَ لَا مَغْمُومٌ وَ لَا عَطْشَانٌ وَ لَا ذُو عَاهَةٍ ثُمَّ دَعَا عِنْدَهُ وَ تَقَرَّبَ بِالْحُسَيْنِ ع إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كُرْبَتَهُ وَ أَعْطَاهُ مَسْأَلَتَهُ وَ غَفَرَ ذُنُوبَهُ [ذَنْبَهُ‏] وَ مَدَّ فِي عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فِي رِزْقِهِ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار.

 

کامل الزیارات ص 168

 

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه اى و هيچ بَلا ديده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى سازد، مگر اين كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى كند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!

 

دعا هنگام رقّت قلب

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم):  اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرِّقَّةِ فَإِنَّها رَحمَةٌ.

 

بحارالأنوارج90، ص347، ح 14

 

دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.

 

دعا به شرط داشتن هوای خوشنودی خدا

 

قال حسن بن العلی المجتبى (عليه السلام): أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ.

 

 كافى ج 2 ، ص 62، ح 11

 

كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.

 

دعا هنگام آسایش

 

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم):  مَن سَرَّهُ أن يَستَجيبَ اللّه  لَهُ عِندَ الشَّدائِدِ وَالكَربِ فَليُكثِرِ الدُّعاءَ فِى الرَّخاءِ.

 

نهج  الفصاحه 

 

هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آسايش، دعا بسيار كند.

 

دعای پرنفوذ پدر و مادر

 

قال الصادق (علیه السلام): ثَلاثُ دعوات لا یحجُبنَ عَنِ اللهِ تَعالی: دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِه إِذا بَرَّهُ و دعوتُهُ علیهِ إذا عَقَّهُ ، و دعاءُ المظلومِ علی ظالِمه و دعاؤُهُ لمن اِنتَصَر لهُ مِنهُ، و رجلٌ مؤمنٌ دَعا لِاخٍ لَه مؤمنٌ واساهُ فینا ، و دعاؤُه علیه إذا لم یُواسهُ مع القدرةُ علیه ، و اِضطرارُ أخیه إلیه.

 

امالی شیخ طوسی، ص280 و وسائل الشیعه، ج7، ص130.

 

سه دعاست که از پروردگار در حجاب نمی‌ماند و قطعاً مستجاب می‌گردد:

 

1- دعای پدر و مادر در حق فرزندی که نسبت به والدین خود نیکوکار باشد؛ و دعای ایشان آنگاه که در حق فرزند نفرین نماید.

 

2- نفرین مظلوم نسبت به ظالم، و دعای او (مظلوم) در حق کسی که انتقام وی را از ستمگر بستاند.

 

3- دعای مؤمن آنگاه که دعای مرد مؤمن در حق برادر مؤمن خود که به خاطر ما، او را کمک مالی کرده باشد و نفرین او در حق برادرش که به وی محتاج شده و او می توانسته است نیازش را برطرف سازد و نکرده است.

 

((نکاتی در باره دعا))

 

گاهی مستجاب نشدن دعا بخاطر مصالحی هست

 

قال الصادق (عليه السلام):  إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَ لَكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَجِّلُوا لَهُ حَاجَتَهُ فَإِنِّي أُبْغِضُ صَوْتَهُ.

 

كافى ج 2 ، ص 489، ح 3

 

هر آينه بنده دعا مى كند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرمايد: من دعاى او را مستجاب كردم اما حاجتش را نگه داريد، زيرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى كند و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: زود خواسته اش را برآوريد كه من خوش ندارم صداى او را بشنوم.

 

گاهی مستجاب نشدن دعا بخاطر این است که خداوند دوست دارد صدای بنده اش را بشنود

 

قال علی (علیه السلام): رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ.

 

مجموعه ورام  ج 2 ، ص 104

گاه چيزى را (از خدا) مى خواهى اما به تو داده نمى شود و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود، زيرا بسا خواسته اى كه اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دين تو مى انجامد، پس، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكيش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد.




برچسب ها :

 
سه عامل برای رسیدن به موفقیت وجود دارد:
 
اول: نظم در کار است، تفریح کنار خانواده بودن و کار کردن باید سر ساعت و منظم باشد.
 
دوم: پشتکار است اگر کسی بخواهد بی‌زحمت و تلاش به جایی برسد موفق نخواهد شد نه کار دنیا بی‌زحمت است نه کار آخرت مثلا افرادی که به فضا می‌روند آنقدر تمرین‌های سختی مانند تمرین بی‌وزنی انجام می‌دهند تا آماده شوند.
 
سوم: نیت خالص است، کسی که عقیده به خدا دارد برای خدا کارها را انجام دهد و کسی هم که عقیده ندارد برای انسانیت کار کند چاپلوسی و ریاکاری انسان را به موفقیت نمی‌رساند.





برچسب ها :

 

توفیق داشتن یعنی اینکه خواست خدا در مداری قرار بگیرد که ما را در رسیدن به مطلوب هایمان یاری دهد، و اسباب و مسببات آن را خداوند متعال فراهم سازد، و بدون خواست او هرگز به آنچه خوب است نخواهیم رسید .اما ابزاراستفاده ازاین توفیق چیست؟ چگونه چنین توفیقی را کسب و جلب نماییم؟چرا برای برخی این توفیق همیشه حاصل است و برای برخی نه؟ البته انتظار این که همه ملزومات توفیق هم در همین دنیا خلاصه شودکمی با عدل خداوندسازگارنیست.

 

نوشته زیر برخی توضیحات و ابزارهای جلب توفیق خداوند است.

 

«توفیق» عنایت ویژه خداست که یک زمینه ای در وجود ما می طلبد که توجه خداوند باری تعالی را از آن خود کنیم، اما چه باید کرد؟ آیا واقعا می توان توجه خدا را جلب کرد؟ یا توفیق داشتن مخصوص عده ای خاص است و ما باید در حسرتش بمانیم .باید دانست که خداوند متعال عادل است و نسبت به همه بندگانش رئوف و مهربان، اگر ببیند بنده ای در جستجوی اوست و در تکاپوی پیمودن راه حق خودش راه را باز می کند، به همین خاطر راه هایی هم قرار داده تا بتوانیم نگاه با عظمتش را به سمت حقارت خودمان بکشانیم تا ما را ببیند و دستمان را بگیرد.

 

راهکارهای برای جلب توفیق خداوند:

 

1- نیایش براى کسب توفیقباید از خداوند بزرگ درخواست توفیق بنمائیم، تا از توفیقات الهى که نصیب مردان خدا شده است، ما نیز بهره‏مند شویم. در دعاهاى بسیارى این مسأله را از خداوند بزرگ مسئلت مى‏کنیم:- در دعاى پس از نماز جناب جعفر طیّار مى‏خوانیم:اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُک تَوْفیقَ اَهْلِ الْهُدى وَاَعْمالَ اَهْلِ التَّقْوى ...(1)خدایا از تو سؤال مى‏کنم توفیق اهل هدایت و رفتار اهل تقوا را.این جمله تأیید این نکته است که تنها داشتن توفیق، دلیل بر انجام کار نیک نیست. از این لحاظ در این دعا علاوه بر خواستن توفیق اهل هدایت، رفتار اهل تقوا را نیز از خداوند طلب مى‏کنیم. - از امام حسن عسکرى‏علیه السلام در تفسیر قول خداوند: «صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ « نقل شده که فرمودند:قُولُوا اِهْدِنَا الصِّراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ بِالتَّوْفیقِ لِدینِک وَطاعَتِک.(2)بگوئید ما را به راه آنان که نعمت بر آنها بخشیده‏اى به وسیله توفیق براى قبول دین تو و اطاعت تو، هدایت فرما.بنابراین توفیقِ دیندارى و اطاعت از فرمانهاى خداوند، لطفى است که باید از سوى او به بندگان عنایت شود و همه باید خواستار آن باشند که توفیق الهى رفیق راهشان شود، تا سفر پرخطر دنیا را با عافیت به پایان برسانند و در آخرت از اصحاب یمین باشند.شرافت و محبوبیّتى که حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام در پیشگاه خداوند دارد به زائر اجازه، جرأت و توانایى خواستن توفیق براى هر گونه مقام محمود و پسندیده‏اى را مى‏دهد  - در دعاى روز سیزدهم ماه رمضان آمده است: اَللَّهُمَّ وَفِّقْنی فیهِ عَلَى التُّقى وَصُحْبَةِ الْاَبْرارِ.(3)خداوندا، در این روز مرا بر تقوا و صحبت با ابرار و نیکان، توفیق عنایت فرما. - در دعاى شب بیست و دوّم ماه رمضان آمده است:وَارْزُقْنی فیها التَوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ شیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ.(4)خدایا در این شب، توفیق  بر آنچه پیروان آل محمّد را موفّق فرموده‏اى، به من روزى فرما. تذکر یک نکتهگرچه سائل ممکن است خود را پست و بى‏قابلیّت بداند و توفیقات شیعیان و مقرّبین آل محمّد علیهم السلام را حاجتى بسیار عظیم و بى‏تناسب با خود ببیند؛ ولى چون خود را در محضر خداوند بزرگ مى‏بیند و بناى سؤال از درگاه خالق جهان هستى را دارد، باید بهترین و پرثمرترین حوائج را در نظر بگیرد؛ زیرا در محضر خداوند، باید عظمت و بزرگى خدا را در نظر بگیرد، نه آن که تنها پستى و ذلّت خود را در نظر بیاورد.برخى معتقدند انسان نباید از خداوند، بیشتر از حدّ خویش خواسته‏اى را بخواهد. اوّل باید حدود صلاحیّت خود را در نظر بگیرد، آن گاه براى رسیدن به هدف خود، دعا نماید.این عقیده بر فرضى که صحّت داشته باشد کلیّت ندارد؛ زیرا بعضى از زمانها و برخى از مکانها در نزد خداوند آن قدر از عظمت و قدرِ والا برخوردارند که انسان مى‏تواند هر گونه حاجت را - گرچه داراى موقعیّت عظیمى باشد - از خداوند بخواهد. در زیارت وداع حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام مى‏خوانید:اَللَّهُمَّ وَفِّقْنا لِکلِّ مَقامٍ مَحْمُودٍ وَأَقْلِبْنی مِنْ هذَا الْحَرَمِ بِکلِّ خَیْرٍ مَوْجُودٍ.(5)خداوندا، ما را براى داشتن هر گونه مقام محمود، توفیق عنایت فرما و مرا از این حرم بازگردان با هر خیرى که موجود است. شرافت و محبوبیّتى که حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام در پیشگاه خداوند دارد به زائر اجازه، جرأت و توانایى خواستن توفیق براى هر گونه مقام محمود و پسندیده‏اى را مى‏دهد .بنابراین گرچه سائل داراى لیاقت براى خواستن بعضى از مقامات نباشد، ولى عظمتى که بعضى از زمانها و مکانها در نزد خداوند دارند؛ لیاقت، جرأت و اجازه خواستن این گونه حاجتها را به او مى‏دهد.

 

2- دعاى پدر و مادر ، عامل توفیق دعاى پدر و مادر در ایجاد توفیق نقش عظیمى دارد. بعضى از بزرگان ما همه توفیقات خود را به خاطر دعاى پدر و مادر مى‏دانند.مرحوم علاّمه مجلسى که از نظر کثرت تألیفات و خدمت به اهل بیت اطهار علیهم السلام در میان علماء شیعه کم نظیر بلکه بى‏نظیر است، توفیقات عظیم خود را مرهون دعاى پدر بزرگوارش مى‏باشد.مرحومِ مجلسىِ اوّل که از بزرگان شیعه و صاحب حالات و کشف و شهود است مى‏گوید: در یکى از شبها پس از آن که از تهجّد فارغ شدم، حالتى برایم دست داد که فهمیدم اگر دعایى کنم به اجابت خواهد رسید.شما گذشته از آن که موظّف هستید براى کسب توفیق دعا کنید، باید در راه بدست آوردن آن، از کوشش و تلاش دست برندارید. و نه تنها باید عوامل توفیق را براى خود ایجاد کنید، بلکه باید کوشش کنید توفیقى را که بدست آورده‏اید از دست ندهید در این اندیشه بودم که از خداى بزرگ چه چیزى را درخواست کنم؟ ناگاه صداى گریه محمّدباقر از گهواره بلند شد. گفتم: خدایا به حقّ محمّد و آل محمّد صلوات اللَّه علیهم اجمعین این کودک را مروّج دین و نشر دهنده احکام پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم قرار ده و او را از توفیقات بى‏نهایت خود بهره‏مند گردان. صاحب «مرآة الاحوال« گفته است: امور خارق‌العاده‏اى که از علاّمه مجلسى ظاهر شده است، مسلّماً از آثار این دعا است.(6)

 

3 - تلاش و کوشش براى جلب توفیق ضرورى است همان گونه که گفتیم یکى از راههاى کسب توفیق، دعا و خواستن از خداوند است. باید از صمیم دل دست به دعا بردارید و از پروردگار مهربان خواستار موفقیّت براى رسیدن به مقاصد عالى خود باشید، توجّه داشته باشید پس از دعا، باید دست به تلاش و کوشش نیز بزنید، وگرنه دعاى شما نوعى استهزاء و تمسخر بشمار مى‏آید.حضرت امام رضاعلیه السلام مى‏فرمایند:مَنْ سَأَلَهُ التَّوْفیقَ وَلَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهْزَءَ بِنَفْسِهِ.(7) ؛ کسى که از خداوند دارا بودن توفیق را مسئلت نماید، ولى کوشش نکند، خود را به تمسخر گرفته است.زیرا توفیق، گذشته از دعا، بر پایه دیگرى بنیان گذارى شده که عبارت است از تلاش و کوشش. بنابراین وظیفه دارید براى توفیق رسیدن به مقامات عالى و اهداف ارزنده خداپسندانه علاوه بر دعا، دست به تلاش و کوشش بزنید. در صورتى که پس از دعا به تلاش و کوشش بپردازید، توفیق الهى شامل حال شما خواهد شد.گرچه سائل ممکن است خود را پست و بى‏قابلیّت بداند و توفیقات شیعیان و مقرّبین آل محمّدعلیهم السلام را حاجتى بسیار عظیم و بى‏تناسب با خود ببیند؛ ولى چون خود را در محضر خداوند بزرگ مى‏بیند و بناى سؤال از درگاه خالق جهان هستى را دارد، باید بهترین و پرثمرترین حوائج را در نظر بگیرد؛ زیرا در محضر خداوند، باید عظمت و بزرگى خدا را در نظر بگیرد، نه آن که تنها پستى و ذلّت خود را در نظر بیاورد

4 - اندیشه در نعمتهاى خداوند یا عامل مهمّ توفیق فکر و اندیشه در نعمتهاى بى‏پایان پروردگار، عامل بسیار مهمى در جلب توفیق است. با تفکر در مخلوقات خداوند، مى‏توانید روزنه‏اى وسیع از توفیقات الهى را به سوى خود بگشائید.حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام مى‏فرمایند:مَنْ تَفَکرَ فِی آلاءِاللَّهِ وُفِّقَ.(8) ؛ هر کس در نعمت هاى خداوند بیندیشد، موفّق مى‏شود . زیرا انسان به این طریق، محبّت و دوستى خداوند را در دل خود جذب مى‏کند و مى‏پروراند و آن گاه که محبّت خدا در قلب انسان بارور شد، به سوى خداوند جذب مى‏شود، و توفیق از ثمرات مجذوب شدن به خداوند است. به همین دلیل حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام در گفتارى دیگر مى‏فرمایند:اَلتَّوفیقُ مِنْ جَذَباتِ الرَّبِ.(9) نتیجه بحثبراى رسیدن به اهداف عالى معنوى، علاوه بر تصمیم و اراده، باید از نیروى توفیق نیز بهره‏مند باشید. توفیق داراى عنوان راهنما، و جنبه ارشاد است. به این جهت گرچه علّت تامّه براى موفقیّت نیست، ولى در تحقّق آن داراى نقش اساسى است.شما گذشته از آن که موظّف هستید براى کسب توفیق دعا کنید، باید در راه بدست آوردن آن، از کوشش و تلاش دست برندارید. و نه تنها باید عوامل توفیق را براى خود ایجاد کنید، بلکه باید کوشش کنید توفیقى را که بدست آورده‏اید از دست ندهید.اندیشه در پیرامون نعمتهاى خداوند مخصوصاً درباره نعمت وجود اهل بیت‏علیهم السلام و فضائل آن بزرگواران که جانیشنان خدا و اولیاء او در جهان هستى مى‏باشند، از عوامل مهمّ توفیق است.براى این که توفیقات شما روز افزون شود، اندیشه عظمت حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه و امدادهاى غیبى آن بزرگوار را در ذهن خود پرورش دهید. سعى کنید با ضعف و سستى و ارتکاب گناه، توفیقات فراهم شده را از دست ندهید




برچسب ها :

حضرت محمد بن عبد الله صلی الله عليه وآله، آخرين سفير الهی و بزرگ رهبر جهان اسلام، در سحرگاه روز جمعه 17 ربيع الاول سال 571 ميلادی در مكه مكرمه و در دامن پاك حضرت آمنه، ديده به جهان گشود. آن حضرت كه قبل از تولد، پدر گراميش را از دست داده بود، در شش سالگی شاهد درگذشت مادرش گرديد. حضرت محمدصلی الله عليه وآله در 8 سالگی از وجود بزرگ حامی خود، حضرت عبدالمطلب محروم شد و به همراه تنها سرپرست خويش ابوطالب، دوران نوجوانی خود را سپری كرد. پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در 25 سالگی در حالی كه به خردمندي، پاكدامني، امانت و دانايی در ميان مردم شهرت داشت با حضرت خديجه ازدواج نمود، و در 40 سالگی با نزول آياتی در غار حراء به رسالت الهی مبعوث گرديد.
13 سال بعد از بعثت، در حالی كه منزل آن حضرت با تدبير سران لجوج 0و كوته انديش قريش به محاصره در آمده بود، با هجرت به يثرب زندگی نوينی را آغاز كرد. بعد از اينكه رسول اكرم صلی الله عليه وآله به ياری خداوند متعال توطئه ها و نقشه های كافران را يكی پس از ديگری خنثی كرده و موانع را از سر راه برداشت و مكتب حياتبخش خود را در اقصی نقاط جهان گسترش داد، در سال دهم هجرت با انجام مباهله و حجة الوداع موقعيت خود را تثبيت نموده و در غدير خم از طرف پروردگار متعال، امير مؤمنان علی عليه السلام را به جانشينی خويش برگزيد. و سرانجام در 63 سالگی و در هنگام ظهر روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمري، مطابق سال 633 ميلادي، در منزل خود در مدينه به ملاقات معبود شتافت. حضرت علی عليه السلام پيامبر را غسل داد و كفن نمود و به همراه ساير مسلمانان بر آن گرامی نماز گزارده و پيكر مقدس حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله را در منزل مسكونی اش به خاك سپرد. با رحلت پيامبر خاتم صلی الله عليه وآله، مصيبت بزرگی در اسلام و انحراف عميقی در ميان مسلمانان پديد آمد، كه تا امروز اثر آن ضربه سهمگين پيكر اسلام و مسلمانان را می آزارد.
در اين فرصت با نقل فرازهايی حساس، از واپسين روزهای حيات آن بزرگوار به برخی از حوادث آموزنده آخرين لحظات حيات پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله اشاره خواهيم كرد، به اميد اينكه بتوانيم، با بكارگيری رهنمودهای راهگشای آن بزرگوار در رديف پيروان واقعی اش قرار گرفته و با عبرت اندوزی از حوادث آن دوران، در اعتلای آيين نجاتبخش اسلام سهيم باشيم.

بزرگترين نگرانی پيامبرصلی الله عليه وآله
پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله تا آخرين روزهای رحلت خويش از يك نگرانی و ناراحتی درونی شديدا رنج می برد. اساسا برای يك شخصيت والای آسمانی كه نتيجه تمام زحمات خود را در تداوم رهبری آينده اسلام بوسيله فردی شايسته می انديشيد، مسئله امامت و رهبری امت اسلام، مهمترين دغدغه خاطر به شمار می آمد. حضرت رسول اكرم صلی الله عليه وآله كه از انديشه برخی افراد فرصت جو و رياست طلب در انحراف مسئله جانشيني، آگاهی داشت و از سرنوشت آن شديدا بيمناك بود، بارها بر اين مهم تصريح نموده و به جانشينی علی عليه السلام بعد از رحلت خويش تاكيد كرده بود. اوج اين رهنمودها در حادثه غدير بود كه 70 روز قبل از رحلت آن حضرت اتفاق افتاد. در آن روز تاريخی كه با حضور يكصد هزار تن از مسلمانان و بعد از نزول آيه بلاغ (1)، وصايت و ولايت حضرت امير مؤمنان علی عليه السلام رسما اعلام گرديد و با نزول آيه اكمال (2)، اين مراسم سرنوشت ساز پايان پذيرفت، باز هم نگرانی حضرت رسول صلی الله عليه وآله رفع نشد. پيامبر دورانديش اسلام صلی الله عليه وآله پيش بينی می كرد كه در آينده ای نزديك رهبری حكومت اسلامی را عده ای از محور خارج كرده و افراد جاه طلب، علی عليه السلام را از خلافت دور نموده و مسلمانان را از رهبری آن يگانه دوران محروم كنند. بدين جهت گاهی اين نگرانی خود را اظهار نموده و به علی عليه السلام می فرمود: «من می ترسم اگر با آنان بر سر خلافت و رهبری پافشاری كرده و به نزاع برخيزي، تو را به قتل برسانند. » (3)

اگر آن نامه را می نوشت!
به اين جهت حضرت رسول صلی الله عليه وآله در يكی از واپسين روزهای حيات خود كه در بستر بيماری بود و برخی از سران اصحاب به عيادتش آمدند، بعد از اينكه اندكی سر به زير انداخته و مدتی فكر نمود، رو به حاضرين كرده و فرمود: «ايتونی بدواة وصحيفة اكتب لكم كتابا لاتضلوا بعده; (4) برايم كاغذ و دواتی بياوريد، تا برای شما نامه ای بنويسم كه بعد از آن گمراه نشويد. »
در اين هنگام عمر بن خطاب بدون رعايت احترام پيامبر و با لحنی كاملا بی ادبانه به ساحت مقدس نبی اكرم جسارت كرده و گفت: «بيماری بر او غلبه كرده، با داشتن قرآن ما به چيز ديگری نياز نداريم. » (5)
سعيد بن جبير می گويد: ابن عباس با اظهار تاسف شديد از نوشته نشدن نامه پيامبر چنين می گفت: «روز پنجشنبه عجب روز دردناك و مصيبت باری برای مسلمانان بود!» آنگاه در حالی كه از شدت ناراحتی اشك بر گونه هايش سرازير بود، واقعه آن روز را توضيح می داد. (6)

بديهی است كه هدف پيامبر از نوشتن نامه همان تحكيم وصايت و خلافت اميرمؤمنان علی عليه السلام و تبيين خط رهبری آينده جهان اسلام بود، به دليل اينكه:
1 - نگرانی پيامبر هنوز از تثبيت رهبری آينده رفع نشده بود و آن مسئله حياتی دنيای اسلام همچنان موجب دغدغه خاطر پيامبرصلی الله عليه وآله و اشتغال فكری او محسوب می شد.
2 - حضرت رسول اكرم صلی الله عليه وآله در اين مورد فرمود: می خواهم نامه ای بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد و اين عينا همان عبارتی است كه در حديث ثقلين بكار برده است. با ملاحظه اين دو حديث می توان فهميد كه هدف پيامبر نوشتن چيزی محكمتر از حديث ثقلين و حديث غدير در مورد رهبری اهل بيت عليهم السلام بوده است.
3 - مهمتر از اين، مخالفت سرسختانه خليفه دوم - كه به هنگام رحلت پيامبر در سقيفه بنی ساعده شورای خلافت و رهبری تشكيل داده و با زير پا گذاشتن تمام گفتارها و وصيتهای پيامبرصلی الله عليه وآله در مورد زمامداری آينده مسلمانان تصميم گيری كرد - می باشد و از شدت عصبانيت وی می توان هدف پيامبر را حدس زد. (7)
4 - ابن حجر هيثمی(8) در الصوائق المحرقه روايتی نقل كرده كه نشانگر تلاشهای مكرر پيامبرصلی الله عليه وآله در آخرين لحظات زندگی بر مسئله امامت و ولايت علی عليه السلام است. او می گويد: پيامبر خداصلی الله عليه وآله در حالی كه آخرين روزهای عمر شريف خود را سپری می كرد و در اطراف او يارانش گرد آمده بودند، خطاب به آنان فرمود: ای مردم! من به زودی از ميان شما خواهم رفت، آگاه باشيد! من در ميان شما كتاب خدا و عترتم را كه اهل بيت من هستند باقی می گذارم. سپس دست علی عليه السلام را گرفته و بالا برده و فرمود: «هذا علی مع القران والقران مع علی لايفترقان... ; (9) اين علی همراه با قرآن و قرآن هم همراه اوست و اين دو از هم جدا نمی شوند.... »

رهنمود به زمامداران
حضرت رسول صلی الله عليه وآله كه در طول حيات و بويژه در زمان رسالت خود حامل وحی الهی و امين خداوند بر مردم بود و با گفتار و كردار خود احكام الهی را به مردم ابلاغ و اعلان می نمود، در آخرين لحظات زندگی نيز از اين سيره الهی خويش دست نكشيد. آن بزرگوار با اينكه از بيماری شديدا رنج می برد، برای آخرين بار و با زحمت تمام به ميان جمعيت آمده و بر ارزشهای اسلامی كه در راه استقرار آنها هستی خويش را وقف نموده بود، تاكيد كرده و بار ديگر به مسلمانان در پاسداری از آيين اسلام سفارش نموده و هشدار داد.
پيامبری كه احترام به حقوق فردی و اجتماعی مسلمانان را در طول 23 سال به آنان آموخته و خود عملا آنرا رعايت كرده بود، در واپسين دم حيات نيز به اين امر مهم همت گماشت.
شيخ صدوق می گويد: حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله در آخرين روزهای حيات خويش به بلال فرمود: به مردم بگو در مسجد جمع شوند. و آنگاه حضرت عمامه بر سر بست و با تكيه به كمان خويش برفراز منبر آمد و بعد از سپاس و ستايش پروردگار، خطاب به مردم فرمود: ای مسلمانان! من چگونه پيامبری برای شما بودم؟ آيا برای هدايت و تربيت شما تلاش نكردم؟ آيا شما در مقابل، دندانهايم را نشكستيد و پيشانيم را بر خاك نماليديد تا اينكه خون بر چهره ام روان شده و محاسنم را فرا گرفت؟ آيا من از دست افراد نادان سختيها و مشقتها نكشيدم؟! گفتند: بلی يا رسول الله! تو پيامبری صبور و شكيبا بودی و ما را از زشتيها و منكرات جلوگيری می كردي، خداوند به تو بهترين پاداش عنايت كند. پيامبرصلی الله عليه وآله فرمود: خداوند به شما هم پاداش دهد.
آنگاه رسول الله صلی الله عليه وآله ادامه داد: پروردگارم حكم كرده و سوگند ياد نموده كه از ستم هيچ ستمكاری نگذرد، شما را به خدا هر كدام از شماها كه در گردن من حقی داريد، برخيزيد و دادخواهی كرده و از من قصاص كنيد، چرا كه قصاص دنيا در پيش من از آخرت - كه در برابر فرشتگان و پيامبران خواهد بود - بهتر است.
در اين هنگام مردی به نام سوادة بن قيس از آخرين صفهای مردم برخاسته و عرضه داشت: يا رسول الله! پدر و مادرم فدايت باد، هنگامی كه از سفر طائف برمی گشتی به استقبالت آمدم، تو سوار بر ناقه غضباء بودی و تازيانه ممشوق را در دست داشتي، وقتی خواستی تازيانه را بلند كنی و به شتر بزنی به شكم من خورد، نمی دانم عمدی بود يا نه؟! پيامبر فرمود: به خدا پناه می برم بر اينكه عمدی باشد. سپس به بلال فرمود: ای بلال! برخيز، به منزل فاطمه عليها السلام برو و تازيانه ممشوق را بياور.
هنگامی كه بلال تازيانه را آورد، پيامبرصلی الله عليه وآله فرمود: آن مرد كجاست؟ هنگامی كه آمد، حضرت فرمود: نزد من بيا و از من قصاص كن، تا راضی شوی. سواده گفت: يا رسول الله شكمت را برايم برهنه كن! چون در آن هنگام شكم من برهنه بود، هنگامی كه پيامبرصلی الله عليه وآله پيراهن خود را كنار زد، سواده بعد از اخذ اجازه، بر بدن مبارك پيامبر بوسه زد. رسول خداصلی الله عليه وآله فرمود: ای سوادة بن قيس! آيا مرا عفو می كنی يا قصاص می كني؟ عرضه داشت: يا رسول الله! من شما را عفو می كنم. پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله دست به دعا برداشته و فرمود: «اللهم اعف عن سوادة بن قيس كما عفی عن نبيك محمد; (10) خدايا از گناهان سواده بن قيس درگذر چنانكه او از پيامبرت محمد درگذشت. »

در انديشه بيت المال
در فرهنگ اسلام بيت المال و اموال عمومی در دست حاكمان نوعی امانت محسوب می شود و زمامداران در حكومت اسلامی موظفند در حمل و نقل و حفظ و نگهداری و تقسيم و تخصيص بيت المال، كمال كوشش را انجام دهند و در محافظت از اين مانت سنگين، امانتدار خوبی باشند. امير مؤمنان علی عليه السلام در اين مورد فرمود: «والله ما هو بكد يدی ولا تراثی من الوالد ولكنها امانة اودعتها فانا اؤديها الی اهلها; (11) به خدا سوگند! اين مال (اموال حكومتي) حاصل دست رنج من و يا ميراث پدرم نمی باشد، بلكه اين امانت است و به من سپرده شده و من آنرا به اهلش می رسانم. »
مطمئنا علی عليه السلام اين شيوه امانتداری در بيت المال را از پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله آموخته بود. حضرت رسول صلی الله عليه وآله همچنانكه در مدت عمر خود بعنوان امانتدار مردم معروف بود، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن، در آخرين لحظات حيات خويش بر اين خصلت نيكو و پسنديده اصرار ورزيده و به مسلمانان رسم امانتداری و به زمامداران آيين حكمرانی و عدالت گستری را می آموخت.
روش پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در تقسيم بيت المال چنين بود كه در نخستين فرصت آنرا به دست اهلش می رساند و از نگهداری و طول دادن در تقسيم آن شديدا خودداری می كرد. برای توضيح سخن و تبيين سيره حكومتی پيامبر، نقل روايتی در اين زمينه مناسب می نمايد:
عثمان بن عفان می خواست ابی ذر غفاری را به علت امر به معروف و نهی از منكر و خروش بر عليه ناعدالتيهای موجود جامعه، از مدينه به ربذه تبعيد كند، بدين جهت ابوذر را در حالی كه از ناتوانی بر عصايی تكيه كرده بود به دربار عثمان آوردند، ابوذر هنگام ورود، مشاهده كرد كه در مقابل خليفه، صد هزار درهم موجود است و ياران و بستگان و اطرافيانش گرد او ايستاده و با چشم طمع به آن پولها می نگرند و انتظار دارند كه عثمان آنها را در ميان آنان تقسيم كند.
ابوذر به عثمان گفت: اين پولها از كجا آمده است؟ عثمان پاسخ داد: عوامل حكومت اينها را از برخی نواحی آورده اند، صد هزار درهم است، منتظرم كه همين مقدار هم برسد، بعد در مورد آن تصميم بگيرم. ابوذر گفت: ای عثمان! آيا صدهزار درهم بيشتر است يا 4 دينار؟
عثمان گفت: خوب، معلوم است صدهزار درهم!
ابوذر گفت: ای عثمان! آيا به ياد می آوری هنگامی كه من و تو، با هم در يك شبی به حضور حضرت رسول اكرم صلی الله عليه وآله رسيديم و آن حضرت را محزون و اندوهناك ديديم؟... آن شب گذشت، و ما صبح دوباره به حضور مبارك حضرت رسول صلی الله عليه وآله رسيديم، پيامبر را با لبی خندان و چهره ای شادمان يافتيم، من عرض كردم: پدر و مادرم فدای تو، شب گذشته به حضورت آمديم، غمگين و ناراحت بودی اما امروز تو را خندان و خوشحال می بينيم، علت چيست؟ پيامبرصلی الله عليه وآله فرمود: بلی درست است، شب گذشته از بيت المال مسلمين چهار دينار نزدم بود و آن را تقسيم نكرده بودم و بيم آن داشتم كه مرگم فرا رسد و حقوق مردم در گردنم باشد. اما صبح امروز آن پولها را بين اهلش تقسيم كردم و راحت شدم. (12)
داشتن خصلت امانتداری و عدالت گستري، آن حضرت را وادار می كرد كه در آخرين روزهای عمر شريف خويش با همه مشكلاتی كه داشت، در انديشه بيت المال و تقسيم عادلانه آن به اهلش باشد. رسول اكرم صلی الله عليه وآله در حالی كه در بستر بيماری و در آستانه مرگ قرار داشت، لحظاتی چشمانش را گشود، به يادش آمد كه چند دينار از بيت المال نزد يكی از همسرانش باقی مانده است. به سرعت همسرش را صدا كرده و فرمود: آنها كجاست؟ زود آنها را حاضر كن. وی دينارها را آورده و آنها را به دست مبارك پيامبرصلی الله عليه وآله داد. رسول گرامی اسلام صلی الله عليه وآله در حالی كه آنها را در دست داشت فرمود: «ما ظن محمد بالله لو لقی الله وهذه عنده، انفقيها; (13) محمد در مورد خداوند چه خيال می كند، اگر خدا را ملاقات كند و اين چند دينار از بيت المال در نزدش مانده (و آنها را به اهلش نرسانيده باشد; و بعد به همسرش فرمود:) آنها را انفاق كن. »

يك درس بهداشتی
از مهمترين تعاليم مكتب اسلام، توجه به مسائل بهداشتی است. يك مسلمان طبق آموزه های پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله بايد نظافت را مراعات كرده و با ظاهری آراسته در اجتماع ظاهر شود. يكی از نكات مهم بهداشتی كه شديدا مورد توجه پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله بود، مسواك كردن دندانها می باشد.
به همين جهت آن حضرت همواره در موقع آماده شدن برای نماز مسواك می زد(14) و به مسلمانان در اين مورد تاكيد فراوان داشت. حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله در وصايای خود به علی عليه السلام می فرمايد: «وعليك بالسواك عند كل وضوء; (15) در هنگام هر وضو گرفتن مسواك دندانها را انجام بده. » در حديث ديگری فرمود: «لولا ان اشق علی امتی لامرتهم بالسواك مع كل صلوة (16) ; اگر برای مسلمانان سخت نبود، فرمان می دادم كه همراه هر نماز مسواك كنند. »
پيامبر گرامی اسلام صلی الله عليه وآله حتی در آخرين لحظات زندگی خويش از مسواك كردن دست نكشيد و در بستر بيماری دندانهای خود را پاك و پاكيزه نموده و با آن حال به ملاقات پروردگار شتافت. عبدالرحمن بن ابی بكر در يكی از آخرين روزهای حيات پيامبرصلی الله عليه وآله به عيادتش آمد، او كه همراه خود چوب مسواكی آورده بود، به علت علاقه زياد آن حضرت به مسواك نمودن، آن را به پيامبرصلی الله عليه وآله تقديم كرد و حضرت رسول اكرم صلی الله عليه وآله با آن مسواك نمود. (17)

بذل عاطفه به فرزندان
از ويژگيهای مكتب تربيتی اسلام، گستردگی برنامه های تربيتی آن می باشد.
طبق اين مكتب متعالي، والدين وظيفه دارند برای پرورش صحيح فرزندان خود، تا پايان عمر روشهای تربيتی اسلام را در مورد فرزندانشان اعمال كنند و شايسته است كه از هر فرصتی برای رشد فكر و تعالی روح فرزندان بهره گرفته و برای رفع فقر فرهنگی فرزندان، با بذل عاطفه و ابراز محبت تلاش نمايند. سيره تربيتی رسول گرامی اسلام بويژه در واپسين لحظات زندگی اش دراين زمينه روشنترين الگوی ماست. آن حضرت در آن لحظات حساس و سرنوشت ساز با ابراز محبت و ارتباط عاطفی و كلامی با فرزندانش، يكی از موفقترين شيوه های تربيتی را پيش روی ما قرار داد.
در اينجا چند نمونه از رفتار پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله با فرزندان را در آستانه رحلتش با هم می خوانيم:
1 - يكی از همسران پيامبرصلی الله عليه وآله می گويد: فاطمه عليها السلام در رفتار و گفتار و سيمای ظاهری شبيه ترين فرد به رسول خداصلی الله عليه وآله بود. ارتباط اين پدر و فرزند آنچنان مستحكم بود كه او هرگاه بر پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله وارد می شد، پيامبر از جای خود برمی خواست و سر و دست دخترش را می بوسيد و او را در جای خود می نشاند و هرگاه پيامبرصلی الله عليه وآله به منزل فاطمه عليها السلام می آمد، فاطمه عليها السلام از جايش برخاسته و پدر گرامی اش را می بوسيد و آن گرامی را در جای خويش می نشانيد. اين ارتباط عميق عاطفی و معنوی بين پدر و دختر همچنان ادامه داشت تا اينكه رحلت رسول خداصلی الله عليه وآله نزديك شد. در يكی از آخرين روزهای حيات پيامبرصلی الله عليه وآله، فاطمه عليها السلام به حضورش آمد، او خود را روی سينه پيامبرصلی الله عليه وآله افكنده و صورت پيامبرصلی الله عليه وآله را بوسيد، پيامبرصلی الله عليه وآله با او آهسته سخن گفت، هنگامی كه سر برداشت به شدت گريست، دوباره با اشاره پيامبرصلی الله عليه وآله خود را به پدر بزرگوارش نزديك نموده و با رسول گرامی اسلام صلی الله عليه وآله نجوا كرد، اما اين بار با چهره باز و سيمايی گشاده و خندان از پيامبرصلی الله عليه وآله جدا شد. حاضران از اين دو حركت متفاوت تعجب كردند، اما وقتی كه بعد از رحلت پيامبرصلی الله عليه وآله از حضرت زهراعليها السلام اين نكته را پرسيدند، فاطمه عليها السلام در پاسخ فرمود: بار نخست، رسول الله به من فرمود: من از اين بيماری نجات نخواهم يافت و به مرگ من خواهد انجاميد. از شنيدن اين سخن و تصور جدايی از آن حضرت اندوهگين شدم و گريستم، اما در مرتبه دوم فرمود: دخترم! تو به زودی و پيش از ساير خاندانم به من خواهی پيوست، و من خوشحال شدم. (18)
2 - با شنيدن خبر شدت بيماری پيامبرصلی الله عليه وآله، حسنين عليهما السلام در حالی كه به شدت گريه كرده و صيحه می زدند وارد خانه شده و خود را در آغوش رسول اكرم صلی الله عليه وآله افكندند. آنان كه نگران جدايی از دامان پر مهر سالت بودند، با حزن و اندوه فراوان روی سينه پيامبرصلی الله عليه وآله گريه می كردند.
علی عليه السلام خواست آن دو را از روی سينه پيامبرصلی الله عليه وآله دور كند، در اين حال پيامبر فرمود: «دعهما يتمتعان منی واتمتع منهما فستصيبهما بعدی اثرة; (19) (يا علي!) اين دو را بگذار (روی سينه من باشند،) تا از من بهره گيرند و من نيز از آنها بهره مند شوم. پس از من به آنها مصيبت و ناگواری خواهد رسيد. » لعنت خدا بر كسی كه به اين دو ستم كند، و اين جمله را سه بار تكرار كرد. (20)

امر به خواندن قرآن
حضرت زهراعليها السلام يگانه دختر پيامبرصلی الله عليه وآله در كنار بستر پدر گرامی اش نشسته و با حسرت به سيمای نبوت نظاره می نمود و در حالی كه از شدت ناراحتی قطرات اشك بر صورتش جاری بود، شعر ابوطالب را - كه در مورد حضرت رسول صلی الله عليه وآله سروده است - زمزمه می كرد:
وابيض يستسقی الغمام بوجهه ثمال اليتامی عصمة للارامل
«آن چهره روشن و نورانی كه (به بركت آن) از ابر طلب باران می شود، او كه دادرس يتيمان و پناهگاه بيوه زنان بود. »
رسول خداصلی الله عليه وآله در اين لحظه چشمانش را گشوده و با صدای ضعيفی به دخترش فرمود:
دخترم! اين گفتار عمويت ابوطالب است، شايسته است به جای آن، آيه زير از قرآن را بخواني:
«وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل، افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابكم و من ينقلب علی عقبيه فلن يضر الله شيئا وسيجزی الله الشاكرين » ; (21)
«محمدصلی الله عليه وآله فقط فرستاده خداست و پيش از او فرستادگان ديگری نيز آمده و رفته اند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، به گذشته های خود برمی گرديد؟ و هر كس به گذشته خود باز گردد، هرگز به خداوند ضرری نمی زند، و خداوند به زودی شاكران را پاداش خواهد داد. (22) »

درسی ديگر برای مسلمانان
قرآن كريم در آيات متعددی از وفای به عهد و عمل به وعده سخن گفته و مردم رابه آن تشويق می كند. از منظر كلام وحی پايداری در عهد و پيمانها و جامه عمل پوشاندن به وعده ها از مهمترين صفات اهل ايمان است. قرآن در ضمن شمارش اوصاف نيكوكاران می فرمايد:
«والموفون بعهدهم اذا عاهدوا» ; (23) «آنان هنگامی كه با كسی عهدی بستند به عهد خود وفا می كنند. » و همچنين در مورد مؤمنين می فرمايد: «والذين هم لاماناتهم وعهدهم راعون » ; (24) «اهل ايمان امانتها و عهد و پيمانهايشان را مراعات می كنند. » رسول گرامی اسلام صلی الله عليه وآله نيز لازمه داشتن ايمان كامل را عمل به وعده و وفای به عهد می داند و می فرمايد: «من كان يؤمن بالله واليوم الاخر فليف اذا وعد; (25) كسی كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد به وعده خود عمل كند. »

پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در روزهای آخر عمر خويش اين خصلت زيبا را عملا به نمايش گذاشت. ابن شهر آشوب می نويسد: در يكی از آن روزهای حزن آلود كه پيامبرصلی الله عليه وآله حال خوبی نداشت، به كمك فضل بن عباس و علی عليه السلام به ميان مردم آمده و فرمود: ای مردم! وقت رحلت من فرا رسيده است، اگر به كسی وعده ای داده ام بيايد و به من بگويد تا به وعده ام عمل نمايم و اگر به كسی بدهكارم، آن را به من خبر دهد. در اين حال مردی از ميان حاضرين بلند شده و گفت: يا رسول الله! من پيش شما وعده ای دارم، هنگامی كه می خواستم ازدواج كنم به من وعده داديد كه مبلغی ياری نماييد! پيامبرصلی الله عليه وآله به فضل بن عباس فرمود: مبلغی را كه او می گويد برايش بپردازيد. (26)
سر و زر و دل و جانم فدای آن ياری // كه حق صحبت و عهد و وفا نگه دارد

آخرين لحظات عمر
ابن عباس می گويد: در آن لحظات كه پيامبر شديدا بيمار بود، دقايقی آن حضرت بيهوش شد، در آن هنگام در خانه كوبيده شد، فاطمه عليها السلام به پشت در رفته و فرمود: كيستي؟ از پشت در صدا آمد كه من شخص غريبی هستم و با رسول خداصلی الله عليه وآله كاری دارم، آيا اجازه هست كه به حضورش برسم؟ فاطمه عليها السلام فرمود: خدا تو را بيامرزد، هم اكنون پيامبرصلی الله عليه وآله بيمار است و حال ملاقات با كسی را ندارد. آن شخص رفته و پس از لحظاتی دوباره آمد و اجازه ورود خواست و گفت: آيا به افراد غريب اجازه می دهيد به حضور پيامبر بروند؟! در اين موقع پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله صدای وی را شنيده و به حضرت فاطمه عليها السلام فرمود: فاطمه جان! آيا می دانی كه او كيست؟ او جمعيتها را پراكنده و لذتها را به هم می زند. او پيك مرگ، عزرائيل است. به خدا قسم قبل از من از كسی اجازه نخواسته و پس از من هم از احدی اجازه نخواهد گرفت و اين بخاطر مقام ارجمندی است كه خداوند به پدر تو عنايت كرده است. فاطمه عليها السلام به عزرائيل اجازه ورود داد و او همچون نسيم ملايمی وارد خانه پيامبرصلی الله عليه وآله شده و گفت: السلام علی اهل بيت رسول الله صلی الله عليه وآله، و آنگاه پيامبرصلی الله عليه وآله به علی عليه السلام وصايايی را متذكر شد. (27)

فاطمه عليها السلام در سوگ فراق
با نقل چند جمله از سخنان و اشعار حضرت فاطمه زهراعليها السلام در سوگ حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله اين مقاله را به پايان می بريم.
حضرت فاطمه عليها السلام در فراق پدر آنچنان غمگين و مصيبت زده شد كه الفاظ و عبارات را يارای بيان مكنونات قلبی آن دخت رسالت نبود. آن حضرت گاهی خود را چنين تسلی می داد:
ماذا علی من شم تربة احمد ان لايشم مدی الزمان غواليا
«كسی كه (عطر) تربت پيامبر9 را ببويد، اگر در طول زمان، عطر ديگری را استشمام نكند چه می شود؟»
صبت علی مصائب لو انها صبت علی الايام صرن لياليا (28)
«(بعد از رحلت پدرم) آنچنان مصيبتها بر من ريخت كه اگر بر روزها می آمد، به شبهای ظلمانی تبديل می گشت. »
آن حضرت در سخن ديگری در عزای پدر اين چنين شيون كرده و ناله سر می دهد:
نفسی علی زفراتها محبوسة ياليتها خرجت مع الزفرات
«(بابا!) غم و غصه جانم را در سينه حبس كرده، ای كاش به همراه اين همه اندوه جانم از بدن خارج می شد. »
لا خير بعدك فی الحياة وانما ابكی مخافة ان تطول حياتی (29)
«(پدر جان!) بعد از تو ديگر در زندگی خير و اميدی نيست، گريه من بخاطر بيم از طولانی شدن عمرم (بعد از تو) می باشد. »




برچسب ها :


آنچه با روحیه ساده زیستی سازگاری ندارد و مانع تحقّق آن می‌شود، تجمّل‌گرایی است. فرهنگ رفاه‌زدگی و تجمّل‌گرایی، پیامدهای مخرّب و نگران کننده‌ای دارد که به برخی از آنها می‌پردازیم.

•••
آثار تجمّل‌گرایی
1.
گسترش فساد: با گرایش به زندگی تجمّلی، هزینه‌های مصرف بالا می‌رود و طبیعی است که راه‌های مشروع، کفایت نمی‌کند؛ بنابراین مردم برای دست یابی به خواسته‌های روزافزون خود، از شیوه‌های نامشروع مانند چاپلوسی، رانت خواری، ربا و... بهره می‌جویند.
پیامبر اکرم(ص) در گفت‌وگو با ابوذر از این نوع گرایش، ابراز نگرانی کرده و می‌فرمایند: «به زودی مردمی از امّت من خواهند بود که در دامن نعمت‌ها تولّد می‌یابند. همّتشان غذاها و نوشیدنی‌های گوناگون و رنگارنگ است و مورد ستایش نیز قرار می‌گیرند. ایشان بدترین افراد امّت من هستند.»
ابن خلدون، متفکّر و جامعه‌شناس مسلمان، تجمّل و رفاه‌زدگی را دشمن شهرنشینی می‌داند و می‌گوید: تجمّل‌خواهی و ناز پروردگی برای مردم، تباهی‌آور است. چه در نهاد آدمی، انواع بدی‌ها و فرومایگی‌ها و عادات زشت، پدید می‌آورد و خصال نیکی را که نشانه و راهنمای کشورداری است، از میان می‌برد و انسان را به خصال مناقض نیکی متّصف می‌کند.
2.
سقوط و نابودی: «قرآن کریم»، خوش‌گذرانی را عامل سقوط می‌شمارد و می‌فرماید:
«
وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعیشَتَها؛
چه بسیار قریه‌ها را از میان بردیم که از زندگی خود گرفتار سرمستی بودند
در آیه‌ای دیگر، خداوند متعال اتراف و ترفه را باعث سقوط و نابودی شمرده است:
«
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا؛
و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توانگران خوش‌گذران را وادار به فساد می‌کنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب می‌شوند. آنگاه آنجا را زیر و زبر می‌کنیم و نابودشان می‌سازیم
این آیه به یکی از سنّت‌های قطعی پروردگار درباره هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاه‌زدگان و تجمّل‌گرایان اشاره دارد.
همیشه اشراف و مرفّهان بی‌درد، نخستین کسانی بوده‌اند که با پیامبران و منادیان عدالت، مخالفت کرده‌اند. قرآن مجید می‌فرماید:
«
وَ ما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُون‏؛
ما به هیچ جمعیت و دیاری پیامبری نفرستادیم؛ مگر آنکه اشراف و خوش‌گذرانان آن جامعه گفتند: ما به آنچه شما مأمور شده‌اید، کافریم
3.
انحطاط اخلاقی: امام علی(ع) از رفاه زدگی به سکر نعمت، یعنی مستی ناشی از تجمّل و رفاه یاد می‌کنند که متأسّفانه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، امّت اسلامی به آن مبتلا شد. آن حضرت می‌فرمایند:
«
ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَايَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِق‏؛
شما مردم عرب، هدف مصائبی هستید که نزدیک است. همانا از مستی‌های نعمت بترسید و از بلای انتقام بهراسید
در این شرایط است که امام(ع) می‌فرمایند: «در زمانی هستید که خیر، همواره واپس می‌رود و شر به پیش می‌آید و شیطان، هر لحظه بیشتر به شما طمع می‌بندد. آیا جز این است که یا نیازمندی می‌بینی که با فقر خود دست و پنجه نرم می‌کند یا توانگری کافر نعمت یا کسی که امساک حقّ خدا را وسیله ثروت اندوزی قرار داده است یا سرکشی که گوشش به اندرز بدهکار نیست. کجایند نیکان و شایستگان شما؟ کجایند آزادمردان و جوان‌مردان شما؟ کجایند پارسایان شما در کار وکسب؟»
4.
اسراف: بسیاری از مخارج و مصارف، بر اساس میل‌ها و نیازهای واقعی صورت نمی‌گیرد. یکی از نتایج دوری از ساده زیستی و تجمّل‌گرایی، ابتلا به اسراف و زیاده‌روی است و دلیلش عادات ناپسند، چشم و هم‌چشمی‌ها و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و... می‌باشد. و این همان چیزی است که اسلام، آن را حرام کرده است. قرآن مجید می‌فرماید: «بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.» و در جای دیگر، اسراف‌کاران را از اصحاب آتش دانسته است.
بدیهی است که با ساده زیستی و قناعت می‌توان از اسراف و ریخت و پاش‌های بیهوده و خرج‌های اضافی جلوگیری کرد و نیازمندان را از فقر و نداری نجات داد. اسراف علاوه بر ضربه زدن به نظام اقتصادی جامعه، خسارت بزرگ معنوی محسوب می‌شود. رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «آنکه بخورد و بپوشد و سوار شود، از روی لذّت و اشتهای نفسانی، خداوند بر او نظر نمی‌افکند تا جان دهد یا ترک نماید.»
5.
کم‌رنگ شدن ارزش‌ها و سنّت‌ها: یکی از آثار تجمّل‌گرایی در جامعه، متروک شدن سنّت‌های الهی و آداب اسلامی است. وجود تشریفات زائد و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنّت پیامبر اعظم(ص) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفّت عمومی در جامعه می‌شود، به تأخیر افتد و جوانان عزیز، نتوانند در وقت مناسب تشکیل خانواده دهند؛ در حالی که با حذف تشریفات و رو آوردن به ساده زیستی که اسلام به ویژه در امر مهمّ ازدواج، خواهان آن است، می‌توان اسباب ازدواج بسیاری از جوانان را فراهم کرد.
نمونه دیگر از آثار تجمّل‌گرایی، کم‌رنگ شدن روابط عاطفی، دید و بازدید و صله رحم و اکتفا به ارتباط از راه دور و روابط سرد و خاموش از طریق تلفن، نامه یا اینترنت و... می‌باشد. بدیهی است علاوه بر مشغله‌های روزمرّه، مهم‌ترین عامل این اثر را باید در تجمّل‌گرایی و به تکلّف افتادن خانواده‌ها جست‌وجوکرد




برچسب ها :

آسودگی
همه اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از دنیا و مظاهر آن است که با ساده‌زیستی، می‌توان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی(ع) می‌فرمایند:
«الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَب‏ ِ وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ؛
شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است
امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: «شیفتگی در دنیا، مایه غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد.»
ممکن است تصوّر شود که ساده زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است؛ در حالی که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی، آسان و ساده به دست می‌آید. امام علی(ع) گنجی را بی‌نیاز کننده‌تر از قناعت و مالی را بابرکت‌تر از بسنده کردن به روزی روزانه نمی‌دانند.
زندگی پرهزینه و تجمّلی است که خاطر انسان را به خود مشغول می‌کند؛ زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصّل آن، سعی خستگی‌ناپذیر می‌خواهد و همین تلاش بی‌وقفه، استراحت و لذّت‌بردن از زندگی را از انسان سلب می‌کند.
از طرفی، خواسته‌های انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از این رو، در هیچ مرحله‌ای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمی‌شود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمّل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب می‌کند. از این جهت، بعضی برای رهایی از تجمّلات، به هیپی‌گری رو می‌آورند.

2. موفّقیت در زندگی
یکی از آثار ساده زیستی، کامیابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد. تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان، مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده‌اند، از قشر محروم یا متوسّط بوده‌اند.

3. سرمایه‌گذاری
ساده‌زیستی، یک نوع سرمایه‌گذاری است. با توجّه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر، باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایه‌گذاری کند. در سیر الی الله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبکبالی است؛ زیرا هرچه آدمی، خود را وابسته کند، از طيّ طریق باز می‌ماند. امام علی(ع) می‌فرمایند:
«تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛7
سبک‌بار شوید تا زودتر برسید
شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری می‌بیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی می‌کند زندگی ساده و بی‌آلایشی داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او می‌داند برای پیمودن راه درازی که در پیش دارد، باید امکانات و سرمایه لازم را فراهم کند و عاقلانه‌تر آن است که چیزی را برگزیند که کم‌وزن‌تر و پرارج‌تر باشد و این کاری است که هر انسان عاقل و دوراندیشی انجام می‌دهد.

4. قدرت
امام علی(ع) راز قدرتمندی، تصمیم و اراده پیامبران را در ساده زیستی و بی‌پیرایگی آنان می‌دانند و می‌فرمایند:
«وَ لَكِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى؛
لکن خدای سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصمیم‌هایشان نیرومند و توانا گردانید و در حالاتشان که به چشم دیگران می‌آید، ضعیف و ناتوان قرارشان داد؛ با قناعتی که دل‌ها و چشم‌ها را از بی‌نیازی پر می‌کرد و با تنگ دستی و فقری که چشم‌ها و گوش‌ها را از رنج پر می‌نمود
حضرت موسی(ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی، در مقابل فرعونی می‌ایستد که ادّعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن می‌گوید. امام علی(ع) می‌فرمایند: «موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند؛ در حالی‌که لباس‌های پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود. با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان پروردگار شوی، حکومت تو باقی می‌ماند و عزّت و قدرتت دوام می‌یابد.»
5. آزادگی
نیاز و وابستگی به دنیا، انسان را برده و مطیع خود می‌سازد؛ زیرا قید و بند‌ها و تعلّقات مادی و تجمّل‌گرایی، آزادی عمل را می‌گیرد. امام علی(ع)می فرمایند:
«الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ إِلَى دَارِ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا؛
دنیا گذرگاه است؛ نه ایستگاه. مردم در این دنیا دو دسته‌اند: برخی خود را می‌فروشند و برده دنیا می‌شوند و خود را تباه می‌سازند و برخی خویشتن را می‌خرند و آن را آزاد می‌کنند
استاد مطهری(ره) دلبستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی می‌داند؛ امّا می‌گوید: این شرط کافی نیست. عادت به حدّاقل برداشت از نعمت‌ها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است.




برچسب ها :

حضرت موسی(ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی، در مقابل فرعونی می‌ایستد که ادّعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن می‌گوید. امام علی(ع) می‌فرمایند: «موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند؛ در حالی‌که لباس‌های پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود

 

1- ساده‌زیستی مسئولان جامعه

یکی از عواملی که در ساده‌زیستی مردم مؤثّر است، بی‌پیرایه بودن زندگی رهبران و کارگزاران و الگو‌های جامعه است. مدل برداری از زندگی کسانی که نقش هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزه‌های دینی و روان‌شناسی، مورد توجّه قرار گرفته است. از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند:
«
مردم به حاکمان خود شبیه‌ترند تا به پدرانشان
آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر(ص) به عنوان برجسته‌ترین الگوی تربیتی، مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و فرمودند:
«
برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام(ص) را الگو قرار دهی.»1
آن حضرت در جایی دیگر، زندگی خود را که نمونه عالی بی‌رغبتی به دنیا و ساده زیستی است، به عنوان الگو معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:
«
بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود می‌شناسد و از نور دانشش روشنی می‌گیرد. بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنی‌هایش به دو قرص نان بسنده کرده است.»2
2.
دنیاشناسی: ساده‌زیستی، با نحوه نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود می‌پندارد، نمی‌تواند ساده زیست باشد. در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی(ع) می‌فرمایند: «از فرزندان آخرت باشید؛ نه از فرزندان دنیا.»3
3.
خودشناسی: یکی از روش‌هایی که در تقویت ارزش‌های اخلاقی، به ویژه ساده زیستی مؤثّر است، توجّه دادن انسان به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمی‌فروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمی‌شود.
4.
فرهنگ‌سازی: فطرت انسان‌ها به سمت و سوی خوبی‌ها گرایش دارد. پس مهم آن است که ساده زیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد. دستگاه‌های تبلیغاتی، به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامه‌های گوناگون، می‌توانند ساده زیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزش‌ها قدم بر می‌دارد، متوجّه سازند




برچسب ها :


عباس كمالات انسانی را در تمام ابعادش دارد و می تواند الگویی عملی برای جوانان ما باشد از این رو در این بخش به گوشه هایی از شخصیت وی اشاره می كنیم. ابعادی كه در ضمن احادیث، نقل های تاریخی، زیارت های مأثور و... به آن ها اشاره یا تأكید شده است، مانند:

ایمان
امام صادق علیه السلام می فرمود: «كان عمُّنا العباس بن علی نافِذُ البَصیرَة، صلب الایمان، جاهد مع ابی عبدالله و ابلی بلاءً حسنا و مضی شهیدا»؛ عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و ایمانی استوار داشت و همراه ابا عبدالله جهاد كرد و به نیكویی از امتحان برآمد و شهید شد.(1)
نمونه ای دیگر از ایمان قوی عباس را می توان در پاسخ عمیق به پدرش در كودكی (كه بعد از یك، دو نگفت) مشاهده كرد.

عبادت
اصبغ بن نباته می گوید: مردی از بنی ابان را دیدم كه چهره اش سیاه شده بود و من می دانستم كه قبلاً صورتش سفید بود. از او پرسیدم: چرا چنین شده ای؟ گفت:
من جوانی را كشتم كه بین دو چشمانش اثر سجود بود، شبی نخوابیدم مگر این كه آمد و مرا به جهنم انداخت.
او گفت: مقتول عباس بن علی بود. (2)
در مقاتل الطالبین نیز می خوانیم: «بین عینیه اثر السجود» (3)؛ بین دو چشمانش اثر سجده بود.

ادب
عباس چنان پرورش یافت كه در مدت عمرش جز یك مرتبه، برادرش حسین را به اسم صدا نكرد و حتی برادر هم خطاب نمی كرد و می گفت: سیدی و مولای.

شفاعت
در معالی السبطین می خوانیم: در روز قیامت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام می فرماید: از فاطمه بپرس برای شفاعت امت چه داری؟ علی سؤال را مطرح می كند و فاطمه علیهاالسلام می فرماید: یا امیرالمؤمنین «كفانا لاجل هذا المقام الیدان المقطوعتان من ابنی العباس»(4) ؛ ای امیر مؤمنان! برای این مقام دو دست قطع شده از فرزندم عباس، ما را كفایت می كند.

ولایت پذیری
عباس در روز عاشورا ضمن تهییج برادران به نبرد، آنان را به نكته ای ظریف توجه می دهد و می گوید:
امروز روزی است كه باید بهشت را بگیریم و جان خود را فدای سید وامام خود نماییم... ای برادران من! امروز در جان نثاری تقصیر نكنید و كوتاهی ننمایید و خیال نكنید كه حسین برادر ماست و ما پسران یك پدر هستیم، نه چنان است. آن بزرگوار امام و سید و بزرگ و پیشوای ما بوده و حجت خداوند عالمیان در روی زمین و فرزند حضرت فاطمۀ زهرا علیهاالسلام و نور دیدۀ حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.(5)

بصیرت
عباس نه تنها ولایت مدار بود كه بصیرت و آگاهی دینی نیز داشت و ولایت را نیز از این دیدگاه بر جانش مقدم می كرد. ابو مخنف می گوید: ابن زیاد به پسر سعد نوشت: «در قتل حسین عجله كن مگر آن كه با یزید بیعت كند.» آن گاه نامه را به دست شمر داد تا به كربلا برساند. عبدالله بن ابی محلّ بن حزام بن خالد از جای برخاست و گفت: ای امیر! علی بن ابی طالب عمۀ مرا كه ام البنین است، تزویج كرد و از او چهار پسر آورد و این چهار پسر اكنون با حسین بن علی علیهماالسلام هستند، از تو می خواهم نامه ای به عنوان امان برای او بنویسی. ابن زیاد قبول كرد و شمر هم كه از قبیله ی ام البنین بود، به پاخاست و مطلب را تأكید كرد. ابن زیاد امان نامه ای نوشت و به عبدالله بن ابی محل داد و او نیز نامه را به آزاد كردۀ خود داد كه به كربلا برساند. چون نامه را تسلیم قمر بنی هاشم علیه السلام كرد، آن حضرت فرمود: به خالوی ما بگو ما را نیازی به امان نیست. امان خدا بهتر از امان فرزند سمیه است. سید نیز در لهوف می نویسد: شمر عقب خیمه ها آمد و فریاد كرد:
«أین بنو اختنا عباس و عبدالله و جعفر و عثمان»، كسی به او جواب نداد. امام حسین علیه السلام فرمود: او را جواب دهید هر چند مرد فاسقی است. حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس بیرون آمد و فرمود: چه می گویی؟ شمر گفت: خواهر زادگان من، شما در امان هستید، بیهوده خود را به كشتن ندهید.
عباس فرمود: لعنت خدا بر تو باد و بر امانی كه برای ما آورده ای. ای دشمن خدا آیا امر می كنی ما از برادر و از سید و مولای خود حسین فرزند فاطمه دست برداریم. و داخل در اطاعت اولاد زنا و فرزندان لعین ها شویم.(6)
فناداه العباس بن علی: تبت یداك یا شمر لعنك الله و لعن ما جئت به من امانك هذا یا عدواللّه أتامرنا ان نترك اخانا الحسین ابن فاطمه و ندخل فی طاعة اللعنا و اولاد اللعنا....

فداكاری
السلام علی العباس بن امیرالمؤمنین، المواسی اخاه بنفسه؛ سلام بر عباس؛ فرزند امیر مؤمنان كه جانش را در راه فداكاری به برادرش تقدیم كرد.(7)

این فقره، بخشی از زیارت نامۀ منسوب به ولی عصر (عج) است و در زیارت نامه های دیگر نیز بارها به این گونه عبارات برمی خوریم. از جمله در زیارت نقل شده از امام صادق علیه السلام می خوانیم: نِعم الأخ المواسی؛ چه خوب برادری كه فداكاری كرد!... (8) و صحنۀ كربلا آكنده از فداكاری های فرزند علی علیه السلام است تا آن جا كه دست راستش را از تن جدا می كنند و او می فرماید: به خدا قسم اگر چه دست راستم را جدا كرید من همچنان از دین خود حمایت می كنم.
والله ان قطعتم یمینی // انّی احامی ابدا عن دینی // و عن امام صادق الیقین

شجاعت
گویی عباس ذخیرۀ علوی برای كربلاست و علی علیه السلام به شجاعت های او چشم امید دوخته است.
زینب كبری علیهاالسلام می فرماید: شب عاشورا از خیمه خارج شدم تا به خیمۀ برادرم حسین علیه السلام بروم، چون او را مشغول عبادت دیدم به سوی خیمۀ دیگر برادرانم رفتم. دیدم كه پسر عموها و برادران و برادرزاده هایم گرد هم حلقه زده اند و عباس نیز در وسط آنان قرار دارد. مانند شیر، نیم خیز بر روی دو پا نشسته و سخن می گفت:... فردا چه خواهید كرد؟... بدانید كه اصحاب برادرم نسبت به ما غریبه اند و بار سنگین مرد همیشه بر دوش اهل خود اوست. فردا شما باید در شهادت پیش قدم شوید و نگذارید آنان بر شما در نبرد سبقت بگیرند.» عباس آن شب به پاسداری و نگهبانی خیام حسینی مشغول بود و تا صبح لحظه ای به خواب نرفت.
دشمن از ترس برق شمشیر حضرت ابوالفضل علیه السلام نه تنها قدرت شبیخون و حمله به آنان را نیافت بلكه به خواب نیز نرفت... آری عباس در روز عاشورا سوار بر اسب، اطراف خیام می گشت و نگهبانی می كرد و مراقب بود تا دشمن جلو نیاید. در این هنگام زهیر بن قین یكی از یاران با وفای امام حسین علیه السلام نزد ابوالفضل العباس آمد و گفت: در این ساعت آمده ام تا تو را به یاد سخن پدرت علی علیه السلام بیندازم... پدرت هنگامی كه می خواست با مادرت ام البنین ازدواج كند، به برادرش عقیل فرموده بود: زن شجاعی از خاندان شجاع برایم پیدا كن، زیرا می خواهم فرزند شجاعی از او به دنیا بیاید و حامی و ایثارگری فداكار برای برادرش حسین علیه السلام باشد....
غیرت عباس با شنیدن این سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمۀ ركاب قطع گردید و فرمود: ای زهیر آیا با این سخن می خواهی به من جرأت بدهی؟ سوگند به خدا هرگز دست از برادرم بر نداشته و در حمایت از او كوتاهی نخواهم نمود. به خدا قسم چیزی به تو نشان دهم كه هرگز ندیده ای! و در پس این سخن بود كه به صف دشمن حمله كرد و عدۀ زیادی از جمله مارد بن صدیف ثعلبی؛ قهرمان بی بدیل دشمن را به خاك افكند. (9)

پی نوشت :
1) زندگانی ابوالفضل العباس، ص 34.
2) داستان دوستان، ج 2، ص 234، داستان 164. نقل از دین و تمدن، محمدعلی حومانی لبنان؛ چهرۀ درخشان قمر بنی هاشم، ج 1، ص190. «العباس الاكبر و یدعی السقا و یكنی... و كان صاحب رایة الحسین یوم كربلا» تاریخ خمیس، ج 2، ص 284.
3) تنقیح المقال، ج 2، ص 128.
4) العباس، مقرم، ص 76.
5) مقاتل الطالبین، ص 33.
6) سوگنامۀ آل محمد، نقل از معالی السبطین، ج1، ص 452؛ مولد العباس، ص 88.
7) محن الابرار، ترجمۀ عاشر بحار، ص 279، نقل از چهرۀ درخشان قمر بنی هاشم، ج 1، ص 192.
8) ارشاد مفید، ص 230؛ انساب الاشراف، ج1، ق 1؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ص 27؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج 1، ص 236 و به نوعی دیگر در عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب ج1، ص 286.
9) بحار الانوار، ج 45، ص 66.
10) مفاتیح الجنان.
11) شخصیت فرماندار بزرگ اسلام، حضرت ابی الفضل العباس، سید حسن صدر، ص 104 و 38؛ چهرۀ درخشان قمر بنی هاشم، ج 1، ص 208 و 207
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره10.




برچسب ها :




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 58 صفحه بعد