درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 60750
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









 

راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت می‌دهیم که ایشان بنده است و بعد می‌گوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.

دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی می‌داند که خود این مسیر را پیموده است و در رأس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

دعا

نکته بسیار مهم آن است که بدانیم عمل کردن به دستورات اسلام و ترک گناه در این مسیر بسیار مهم است. نیازی به ریاضت‌های عجیب و غریب و اذکار عجیب‌تر نیست ؛ آیه الله بهجت ره این عارف واصل می‌فرمودند: بزرگترین کتاب اخلاق رساله عملیه است. اگر ما به دستورات خدا عمل کنیم روح ما شکفته می‌شود و اوج می‌گیرد.

بزرگترین ریاضت‌ها و غلبه بر نفس زمانی اتفاق می افتد که نفس از ما تمنای گناهی داشته باشد یا غلبه بر غضب و عصبانیت مربوط به جایی است که می‌توانیم به دیگران زور بگوییم یا اهانت کنیم. یا اگر بر سر سفره‌ای رنگارنگ و لذیذ نشسته‌ایم پرخوری نکنیم و یا در وقت نماز چیزی را مقدم بر آن نکنیم. همه اینها را ما در سیره و زندگی معصومین علیهم السلام مشاهده می‌کنیم  .

در طی این مسیر باید بر خدا توکل کرد و از حضرات معصومین علیهم السلام کمک گرفت و توسل را فراموش نکرد زیرا ما با دشمنان خطرناکی دست و پنجه نرم می کنیم یکی نفس اماره ، بزرگترین دشمن درونی ما و یکی شیطان، دشمنِِ  وسوسه گر بیرونی ما است. خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است. 

 

تذکر چند نکته برای پرورش روح: 

1- وقتی روح پرورش یافت آن وقت جسم را با خود همراه می‌کند و دیگر جسم برخی کمبود‌های خود را احساس نمی‌کند چنانچه حضرت موسی علیه السلام در مناجات چهل روزه خود به قدری غرق در مناجات با خدا بود که در این مدت نیازی به آب و غذا و خواب پیدا نکرد. البته این یک مثال و شاهد برای مطلب ماست و هرگونه تقلید از آن صحیح نیست زیرا هر کمالی باید در اثر تهذیب در انسان به وجود بیاید نه آنکه به صورت ساختگی تقلید شود .

2- بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان‏ها داراى تفاوت‏هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه‏اى برگزینند که سنگین و طاقت‏فرسا و دور از دسترس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دسترس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

3- انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه‏ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى‏تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

4- اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید

5- رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد .

بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام‏هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد.

6- برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید .

دعا

7- خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید.

8- برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد

این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

9- رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است . 

على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: «و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها.»؛ نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى . (بحارالانوار، ج 33 ص ، ص509 )

10- رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی در گرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش‏هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده‏دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و... همه ره توشه‏هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هر کس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟

 

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

 

عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد




برچسب ها :

 

 

ایمان

روح انسان‌ها با هم تفاوت دارند چنانچه بدنشان با یکدیگر فرق مى‌کند. بعضى روحشان خیلى کوچک است شاید بدن قوى‌اى داشته باشند، ولى اندک ناراحتى آنان را به جزع و فزع مى‌آورد. قدرت اندک فقر را ندارند، عصبانى مى‌شوند و حتى گاهى بر خدا اوقات تلخى مى‌کنند.
در مقابل، برخى از انسان‌ها خیلى بزرگ و بزرگوارند. مومن مثل دریاست. قلب‌شان خیلى وسیع است.
چه نیکو فرمود حضرت على علیه‌السلام: «یا کمیل! ان هذه القلوب اوعیة؛ اى کمیل این دل‌ها را که در انسان‌ها مى‌بینى مثل ظرفند، فخیرها اوعاها »؛ (نهج‌البلاغه، حکمت :147)  هرچه آن عظیم و بزرگ باشد، ارجمندتر است و هیچ ناراحتى او را تکان نمى‌دهد. 
راوى مى‌گوید به خدا قسم آن وقت که تمام لشکریان حسین‌بن على (علیه السلام) کشته شدند و آن حضرت تنها گشت، دیدم که حضرت مثل یک آدم خوشحال، برافروخته است و حوادث در نظر او هیچ است.  
قلب به طور فطرى، صلاحیت و استعداد قبول دعوت ملک و شیطان را دارد و با پیروى از هوس‌ها و شهوات و یا اعراض از آن‌ها، یکى از آن‌ها را برمى‌گزیند؛ اگر دنبال شهوات برود قلبش زیستگاه شیطان مى‌شود و اگر با شهوات مخالفت کند، قلبش محل نزول ملائکه مى‌شود.
و آن قلبى که محبوب‌تر و نزدیک‌تر به خداوند باشد، بهترین است.  قلبى که عارى از کینه و عداوت باشد، نسبت به همه حتى دشمنانش خیرخواه باشد.  
منقول است که پس از آن‌که عده‌اى در جنگ احد پیشانى حضرت رسول‌اللّه را با سنگ شکستند، برخى خدمت آن حضرت رسیدند و عرض کردند: نفرین بفرمایید تا آن‌ها نابود شوند!
حضرت دست به دعا برداشتند و فرمودند: «اللهم ان قومى هولاء لایعلمون؛ مبادا به سبب این خونى که از من ریخته مى‌شود به من ترحم و به آن‌ها عذاب نمایى.»
آن‌ها نمى‌فهمند، خدایا! آن‌ها را ببخش. عظمت روحش به دشمن هم مى‌رسد.

وقتی قلب انسان کوچک باشد و قلب و روحش ظرفیت نداشته باشد ،این روح می شود خانه شیطان ، هر حرکتی برایش یک سوء تفاهم است ،هر نگاه دیگران را تعبیر بد می کند ، هر حرفی را برداشت منفی می کند ، و این نگاه باعث تهمت ها ، بدبینی ها ها و بدگویی ها می شود .

قلب به طور فطرى، صلاحیت و استعداد قبول دعوت ملک و شیطان را دارد و با پیروى از هوس‌ها و شهوات و یا اعراض از آن‌ها، یکى از آن‌ها را برمى‌گزیند؛ اگر دنبال شهوات برود قلبش زیستگاه شیطان مى‌شود و اگر با شهوات مخالفت کند، قلبش محل نزول ملائکه مى‌شود

همین ها وسوسه شیطان است ، وسوسه هایی که دل ها را از هم دور میکند و دشمنی ها را به بار می آورد ، وقتی ما یاد بگیریم قلبمان را مثل قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بزرگ کنیم ، رنجش های آزار دهنده جایشان را به مهر و محبت ها و دوستی ها می دهد .

 

راهکارهایی برای داشتن قلبی بزرگ

- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین (علیهم السلام) از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن؛ چرا که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری، از کانال آنها به بندگان می رسد. همچنین آنها باب الله هستند؛ یعنی راه گسترش ظرفیت وجودی، از طریق آنها حاصل می شود. بنابراین با تمام وجود به آن ذوات نورانی بویژه امام عصر (علیه السلام) توسل جویید و از آنها کمک بخواهید.

- ارتباط عمیق با قرآن و استفاده ی از تفاسیر

قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. بنابراین سعی کنید حداقل روزی چند آیه را با دقت در معانی و تدبر بخوانید و از تفاسیری همچون «نمونه» استفاده کنید؛ زیرا توضیح و شرح آیات الهی و نیز سخن ائمه ی اطهار (سلام الله علیهم) در باره ی آیات قرآن کریم، در تفاسیر ذکر شده است.

- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رذایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.

مثلا ً اگر خدای ناکرده گاهگاهی به جای سخن راست، به دروغ متوسل می شوید، با مطالعه ی احادیث وارده در مذمت دروغ و کتب اخلاقی در این زمینه و عمل کردن به راهکارهای سفارش شده، برای ترک رذیله ی دروغ، تلاش کنید این خصلت را از خود دور کنید.

گسترش سعه وجودی، امری تدریجی و قدم به قدم است. لذا گمان نکنیم که در مدت زمان کوتاه به همه ی اهداف و خواسته هایمان می رسیم؛ بلکه مهم این است که در مسیر الهی حرکت کرده و دراین راه استقامت داشته باشیم. در این راه باید عاشق بود باید از لذت های زودگذر کند و سختی ها را به جان خرید و نتیجه اش میشود نزدیکی به کسانی که آرزو داشته ایم چنان ایشان باشیم .




برچسب ها :


پرسش پيرامون علت غيبت، نه تنها پس از وقوع غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)بلكه حتّى قبل از پيدايش ظاهرى آن حضرت، در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و امامان پس از او مطرح مىشده، بگونهاى كه در فرمايشات آن بزرگواران نيز، به پاسخگويى آن پرداخته شده است.

 

آنچه قبل از بررسى گذراى اين مبحث، لازم به تذكّر است، اشاره به ناتوانى بشر در شناخت اسرار پيچيده هستى، در همه زمينههاست.

 

با پيشرفت علم و دانش، انسانها روز به روز آفاق گستردهترى را فرا روى خويش مىيابند كه حجم معلومات و دانستههاى خود را در برابر مجهولات و امور ناشناخته آن بسيار ناچيز مىشمارند. از انيشتين نقل شده است كه انگشت خود را به آب دريا زد و گفت: «نسبت بين آبى كه انگشت مرا مرطوب ساخته به آب دريا، مثل نسبت معلومات، ما در برابر مجهولات هستى است

 

منظور از اين بيان، اعتراف به ناشناخته ماندن بسيارى از ابعاد غيبت و حكمتهاى آن است، به عبارت ديگر بايد پذيرفت كه اگر درپارهاى روايات به برخى عدل و حكمتهاى غيبت دست يافتيم، هرگز به اين معنا نيست كه غيبت داراى علتهاى اساسىتر و حكمتهاى بالغه ديگر نمىباشد، با اين همه نگاهى مختصر به برخى روايات اين باب، خالى از فايده نيست:

 

 

1 ـ امتحانِ درجه تسليم در برابر اراده خدا:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «إنّ وجه الحكمة فى ذلك لاينكشف اِلاّ بعد ظهوره، كما لا ينكشف وجه الحكمة لما اتاه الخضر من خرق السفينة، و قتل الغلام و اقامة الجدار لموسى(عليه السلام) اِلاّ وقت افتراقهما

 

«وجه حكمتى كه در غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) هست جز بعد از ظهورش، معلوم نمىگردد. چنانكه وجه حكمتى كه در افعال حضرت خضر بود نسبت به سوراخ كردن كشتى و كشتن پسرك و برپا داشتن ديوار نيمه خراب، براى حضرت موسى(عليه السلام) جز در وقت جدا شدن آن دو ظاهر نگشت

 

ذكر جريان ملاقات حضرت خضر(عليه السلام) و حضرت موسى(عليه السلام) در كلام امام صادق(عليه السلام)، اشاره به اين نكته دارد كه مأموريت حضرتموسى(عليه السلام)از جانب خدا، براى درك حضور و همراهىِ حضرت خضر(عليه السلام)، به منظور آزمايش ميزان تحمّل او در برابر امور ناشناخته و درجه تسليم او در مقابل حكمتهاى پوشيده هستى، صورت گرفت.

 

غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) نيز مىتواند صدها حكمت پنهان داشته باشد كه جز در موقع ظهور آن حضرت روشن نمىشوند. آنچه مطلوب است تسليم در برابر اراده الهى است كه اين غيبت را تقدير فرموده است.

 

 

2 ـ بيم از كشته شدن:

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «براى حضرت قائم قبل از ظهورش، غيبتى هست» زراره گويد پرسيدم: چرا؟

 

فرمود: «يخاف على نفسه الذّبحة. از كشته شدن خويش مىترسد

 

از آن رو كه حضرت مهدى (عليه السلام) آخرين امام معصوم است وهمچون امامان گذشته نيست كه اگر كشته شد، امامى ديگر جانشين او شود. او بايد بماند تا آن زمان كه شرايط لازم براى حكومت جهانى اسلام و قرآن پيش آيد. قيام نمايد و دنيا را از عدل و داد پر كند، مردمىكه طى بيش از دو قرن ثابت كردند كه هر امامِ هدايت را، يا به شمشير يا به زهر، از بين مىبرند، بىگمان اگر حضرت مهدى(عليه السلام)غيبت نمىكرد، او را نيز به سرنوشت پدران بزرگوارش دچار مىكردند. خصوصاً ملوك بنىعباس كه از مدتها قبل، توطئهها كردند و در مقام كشتن او بر آمدند و با توجه به همين دسيسهها بود كه خداوند عزوجلّ حتّى ولادت حجّت خويش را بصورت پنهان قرار داد.

 

ذكر اين حكمت نشان مىدهد كه تا زمان حتمى شدن قيام، هر زمان ديگرى، خطر كشته شدن امام(عليه السلام) را به همراه دارد و كشته شدن امام(عليه السلام)، كشته شدن پيام اوست، كشته شدن اسلام است كه خدا هرگز به آن رضايت نخواهد داد.

 

 

3 ـ الطاف خفيّه پروردگار:

 

الف) خداى تبارك و تعالى به دنبال امتحانى طولانى در كيفيت برخورد مسلمانان با اولياى الهى وجود شريف حضرت مهدى(عليه السلام) را، در پس پرده غيبت قرار داد. از آن رو كه مىدانست اگر در چنين شرايطى او را ظاهر گرداند، از اكثر مردم، تعدّيات و تجاوزات مختلفى در حق او صورت خواهد گرفت كه به موجب آن، مستحق عقوبات الهى خواهند شد. پس ولىّ خود را از ديدگان مردم پنهان داشت تا بدين وسيله وجود و حضور او كه چشمه رحمت است، مايه نقمت نگردد.

 

ب) ابراهيم كرخى گويد به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: خدا امرتان را اصلاح كند، آيا على(عليه السلام) در دين خداى عزّوجلّ قوى نبود؟ فرمود: «چرا».

گفتم: پس چگونه مخالفين بر او غلبه يافتند و چرا آنان را دفع نكرد و چه چيزى او را باز داشت؟

فرمود: «آيهاى در كتاب خدا مانع او شد.» پرسيدم: چه آيهاى؟

 

فرمود: «قول خداوند عزّوجلّ: «لوتزيّلوالعذّبنا الذين كفروا منهم عذاباً اليماً».

 

«اگر مؤمنان و كافران از هم جدا مىشدند، كافران را به عذابى دردناك دچار مىكرديم».

 

به موجب اين آيه، خداوند در اصلاب مردم كافر و منافق وديعتهايى دارد كه همان فرزندان صالح هستند و از نسل آنان پديد مىآيند، از اين رو على(عليه السلام) آن پدران را نمىكشت تا آنكه وديعتهاى الهى خارج شوند. بعد از خروج آن ودايع بود كه بر هركس از آنان غلبه مىيافت او را مىكشت. و چنين است قائم ما اهل البيت كه ظهور نمىكند تا آنكه همه نسلهاى پاك و مؤمن كه وديعتهاى خدايند، ظاهر شوند. آن زمان است كه ظهور مىكند و بر هركس غلبه يابد مىكشد

 

ج) امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا عمار الصدقة و اللّه فى السر افضل من الصدقة فى العلانية و كذلك عبادتكم فى السر مع امامكم المستتر فى دولة الباطل افضل، لخوفكم من عدوكم فى دولة الباطل».

 

«اى عمار! همچنانكه صدقه پنهانى بهتر از صدقه آشكار است، عبادت پنهانى شما در دولت باطل در حالى كه امامتان پنهان و مستور باشد، افضل و داراى ثواب بيشتر است، به خاطر ترسى كه شما در دولت باطل از دشمنانتان داريد.

 

 

4 ـ آماده شدن شرايط براى محو سلطه مستكبران:

 

حضرت مهدى (عليه السلام) فرموده است: «انّه لم يكن لاحد من آبائى(عليهم السلام)اِلاّ وقد اوقعت فى عنقه بيعة لطاغية زمانه و إنى أخرج حين أخرج ولابيعة لأحد من الطواغيت فى عنقى».

 

«هيچكدام از پدران من (عليهم السلام) نبودند مگر آنكه بيعت طاغوت دورانش اجباراً بر عهدهاش نهاده شد، اما من در زمان ظهورم، در حالى قيام مىكنم كه بيعت و پيمان هيچ يك از طواغيت برگردنم نيست.

 

حضرت مهدى (عليه السلام) اگر بخواهد بر طبق اراده خدا حكومتى توحيدى در همه عالم تشكيل دهد بگونهاى كه همه قدرتهاى حاكم را در هم شكسته و سلطه و سيطرهاش را بر سراسر هستى گسترش دهد، لازم است كه شرايطى در دنيا ايجاد شود كه از همان زمان ظهور تا استقرار كامل نظام عدالت، هيچ طاغوت و مستكبرى را ياراى مقاومت و غلبه در برابر او نباشد.

 

 

5 ـ آزمايش مردم در ميزانِ ايمان به امامت:

 

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ذلك الّذى يغيب عن شعيته و اوليائه غيبةً لايثبت فيها على القول بامامته إلاّ من امتحن اللّه قلبه للايمان».

 

«او ـ مهدى (عليه السلام) ـ كسى است كه از شيعيان و دوستان خود غائب مىگردد غيبتى كه در آن، كسى بر اعتقاد به امامت و ولايت او استوار نمىماند مگر آن كس كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان كرده باشد

 

 

6 ـ آزمايش مؤمنان به سختىها و شدايد روزگار:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إنّ لصاحب هذاالامر غيبةً، المتمسّك فيها بدينه كالخارط للقتاد».

 

«صاحب اين امر ـ حضرت مهدى (عليه السلام) ـ غيبتى دارد كه در آن، هركس بخواهد دينش را حفظ كند مانند كسى است كه بخواهد با كشيدن دست بر شاخهاى خار، آن را از خار برى سازد

 

امام كاظم (عليه السلام) فرمود: «إنما هى محنةٌ من اللّه عزّوجلّ امتحن اللّه بها خلقه».

 

«به يقين، غيبت مهدى (عليه السلام)، امتحانى از جانب خداست كه بندگانش را به آن مىآزمايد. و امام صادق (عليه السلام) فرمود: نه به خدا قيام نخواهد كرد مگر غربال شويد، مگر در امتحانات، تصفيه شويد مگر نيك و بدتان از هم جدا شوند

 

 

7 ـ گناهان و عدم آمادگى مردم:

 

حضرت مهدى (عليه السلام) در بيان كيفيت بهرهبردن از وجود ايشان در دوران غيبت مىفرمايند: «و امّا وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غيّبها عن الابصار السحاب».

 

«امّا چگونگى بهرهورى از من در دوران غيبتم چونان بهره بردن از خورشيد است زمانى كه ابرها آن را از ديدگان، مستور مىدارند

 

طبق اين كلام شريف، وجه غيبت خورشيد را بايد در وجود ابرها جستجو كرد. خورشيد به خودى خود عين ظهور است و يكسره نور افشانى و درخشش دارد. اين ابرها هستند كه چهره جان فروز آن را از ديدگان مخفى مىكنند. و بدين گونه است نهانى آخرين خورشيد ولايت و امامت حضرت مهدى (عليه السلام) كه در ذات خويش جز مهربانى و لطف و عنايت نسبت به عباد اللّه ندارد. امّا مردم با گناهان خود و با عدم آمادگى براى قبول حكومت الهى او، سبب پنهان ماندن او در پس پردههاى سياه ابر غيبت مىباشند. چنين است كه شيخ طوسى (رحمةاللّه عليه) مىفرمايد:

 

«امّا سبب غيبت امام دوازدهم(عليه السلام) ممكن نيست كه از جانب خداى سبحان و يا از جانب خود آن حضرت باشد، بلكه از طرف مردم و مكلفين است و جهت آن غلبه خوف ـ از نابودى حق ـ و مطيع نبودن مردم نسبت به اوست و هر موقع كه اين سبب زائل شود و مردم در اطاعت او بكوشند، و تسليم او باشند، ظهور واجب مىشود

 

 

8 ـ جريان سنّت الهى:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «وجه الحكمة فى غيبته، وجه الحكمة فى غيبات من تقدّمه من حجج اللّه تعالى ذكره».

 

وجه حكمت در غيبت او، همان وجه حكمت در غيبتهايى است كه توسط حجّتهاى الهى پيش از او صورت گرفته، به عبارت ديگر مىتوان وجه غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) را استمرار همان سنّت حكيمانهاى دانست كه در ادوار گذشته تاريخ به غيبت بسيارى از انبياء و اولياء انجاميده است.

 

چنانكه باز هم امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إنّ سنن الانبياء(عليهم السلام)بما وقع بهم من الغيبات حادثة فى القائم منّا اهل البيت حذوالنّعل بالنّعل و القذّة بالقذّة».

 

«سنتهاى پيامبران نسبت به غيبتهايى كه براىشان پيش آمد، همگى به طور تمام و كمال در مورد قائم ما اهل بيت، اتفاق مىافتد





برچسب ها :

*کسانی که چرائی زندگی را یافته اند با هر چگونگی آن می سازند

*هنر شاد بود مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان پس از وقوع آنها ست

* به هر چیزی فکر کنید به طرق آن کشیده می شوید .

*پس راه رسیدن به آرزو ها پرداخت بهای یکا یک آنها ست

 

 




برچسب ها :

زمانش از نیمه شب (12 شب) تا طلوع صبح صادقه (یعنی هر چه به اذان صبح نزدیکتر باشه بهتره , حتی اگه خواب موندی و دوست داری نماز شب بخونی بعد از نماز صبح هم میتونی بخونی)

نماز شب شامل یازده‌ ركعت می باشد

:

چهار نماز دو ركعتی (مانند نماز صبح) به نیت نماز شب و یك نماز دو ركعتی به نیت نماز شَفْعْ و یك نماز یك ركعتی به نیت نماز وَتْر

طریقه خواندن چهارتا دو رکعتی ها : نیت: دو ركعت نماز شب می‌خوانم قُربة اِلی الله

 

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو الله احد + ركوع + سجده

در ركعت دوم: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

که اگر چهار بار تكرار كنید جمعاً هشت ركعت نماز شب می‌شود.

طریقه خواندن دو رکهت نماز شَفْعْ :

نیت: دو ركعت نماز شَفْعْ می‌خوانم قُربة اِلی الله

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو‌ الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الناس + ركوع + سجده.

در ركعت دوم: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول‌ هو الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

طریقه خواندن یک رکعت نماز وَتْر :

نیت: یك ركعت نماز وَتْر می‌خوانم قُربة اِلی الله

 

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + یك بار سوره قول اعوذ برب الناس

در قنوت:

خواندن كامل قنوت + در حالیكه دستهایتان در حالت قنوت است: (با انگشتان دست راست یا با تسبیح)

چهل بار بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدایا ببخش جمیع مؤمنین مرد و مؤمنین زن را».

و بعد از آن هفتاد بار بگویید ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبی وَ اَتُوبُ اِلَیه) «آمرزش می‌طلبم از خدایی كه پروردگارم است و بسویش باز می‌گردم».

سپس هفت بار بگویید (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) «این است مقام كسی كه از آتش قیامت به تو پناه می‌برد».

سپس سیصد مرتبه بگویید ( اَلْعَفو ) «ببخش».

و سپس یك بار بگویید ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحیم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذیر به راستی كه تو، توبه پذیرنده، بخشنده و مهربانی». {اوایل بعلت عدم تسلط میتونی این دعاهای قنوت رو توی یک برگه کوچیک بنویسی و موقعی که دست چپت رو به حالت قنوت نگه داشتی این برگه رو هم بگذاریش لای انگشتات تا قنوت رو راحت تر ادا کنی }

+ ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پایان نماز) + تسبیحات فاطمة زهرا (س) [ تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها):

(34 مرتبه، الله اكبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله) در حدیثی آمده: خواندن تسبیحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است




برچسب ها :

تعداد سوره های قرآن:

 

۱۱۴ سوره

 

سوره ای که بسم الله ندارد

سوره ی نهم :توبه ((برائت))

 

سوره ای که دو بسم الله دارد:

سوره ی بیست و هفتم : نمل

اولین سوره ای که بر پیامبر نازل شد ومحل نزول

 

سوره ی علق در غار حرا در نزدیکی مکه

 

آخرین سور ه ی قرآن

 

سوره ی نصر در سال یازدهم هجری در شصت وسومین سال میلاد پیامبر (ص)در حجه الوداع

 

آخرین سوره ی قرآن

 

سوره ناس

 

طولانی  ترین سوره قرآن از نظر تعداد آیات و کلمات و حروف

 

سوره بقره با 286 آیه و6221

کوتاهترین ترین سوره ی قرآن از نظر تعداد کلمات وحروف

 

سوره کوثر

 

بیشترین تعداد سوره ها

 

در جز سی قرار دارد که 37 سوره می باشد.

 

محل آیه الکرسی

 

سوره بقره آیه 255 تا 257

 

تنها سوره ای که در تمام آیاتش کلمه الله ذکر شده است

 

سوره مجادله

 

تنها سوره ای که به زبان بندگان خداست:

 

سوره ی حمد

 

تنها سوره ای که خواندنش در نماز ها واجب است 

سوره ی حمد

 

تنها سوره ای که 7 سوگند پشت سر هم در آن سوره ذکر شده است:

  نام حضرت یوسف (ع) در سوره ی یوسف

تنها سوره ای که 7 سوگند پشت سر هم در آن سوره ذکر شده است:

 

نام حضرت یوسف (ع) در سوره ی یوسف

 

تنها سوره ای که بیشترین نام پیامبران در آن ذکر شده است

 

 

سوره انعام

تنها سوره ای که یک آیه در آن 31بار تکرارشده است:

 

سوره ی الرحمن آیه ی:

 

 ((فبای الا ربکما تکذبان))

تنها سوره ای که هنگام نزول 70000 فرشته آن را بدرقه کردند:

 

سوره انعام

 

تنها سوره ای که 70مورد نام خداوند غیر از کلمه الله در آن ذکر شده است:

 

سوره انعام

 

تنها سوره ای که اکثر آن مبارزه با انواع شرک وبت پرستی وبدعت است :

 

سوره مائده و16مرتبه (این خطاب در سوره بقره آیه ی 11 مرتبه آمده است)

 

سوره ای که بیشترین خطاب یا ایها الذین آمنو  در آن ذکر شده است:

 

 

 

سوره ی مکی و تعداد آن ها:

 

(بزرگ ترین سوره ی مکی:سوره ی شعرا با226آیه و.آخرین سوره ی مکی : سوره مطففین)

 

آیات وسوره هایی که قبل از هجرت نازل شد و86 سوره   می باشد (سیزده سال رسالت پیامبر(ص)در مکه)

 

سوره های مدنی وتعداد آن ها :

 

(بزرگ ترین سوره ی مدنی واولین سوره ی آن:سوره ی بقره با286 آیه و کوچک ترین سوره مدنی سوره ی نصر با سه آیه)

 

آیات وسوره هایی که بعد از هجرت نازل شد و28سوره می باشد((رسالت پیامبر اسلام ده سال بعد از هجرت در مدینه ادامه یافت))

 

سوره هایی که یکجا نازل شد:

 

سوره های:حمد ، توحید،کوثر،مسد((تبت)) ،کافرون،نصر،بینه،فلق ،ناس،ضحی ، عادیات ،مرسلات ،صف، انعام، بقیه ی سوره های قرآن به تدریج وبه طور یکسان نازل شده اند

 

سوره هایی که با حروف مقطعه ((حروف رمز)) آغاز شده است:اولین وآخرین سوره ای که حروف مقطعه دارند: به ترتیب سوره ی بقره و سوره ی قلم نام دارند

 

29سوره می باشند که عبارتند از:

 

سوره های شماره ی 2و3و7و10و11و12و13و14و15و19

 

و20و26و27و28و29و30و31و 32و36و38

 

و40و41و42و43و44و45و46و50و68

 

 


 

سوره ای که به پاکدامنی وعفت ومبارزه با آلودگی ها معروف است:

 

سوره ی نور

 

سوره ای که یه نام از نام های قیامت(حاقه ،واقعه،قارعه) که هر سه نام سوره هستند در آن ذکر شده است:

 

سوره ی حاقه

 

سوره ای که پیامبر فرمودند که این سوره مرا پیر کرد:

 

سوره ی هود  آیه ی

 

 فاستقم کما اُمِرت

 

سوره ای که به نام یکی از اصول دین است:

 

سوره ی  توحید

 

سوره ای که به نام یکی از فروع دین است:

 

سوره ی  حج

 

بلند ترین کلمه قرآن(( فاسقینا کموه))

 

 در این سوره است:

 

سوره ی  حجر آیه 22

 

بلندترین آیه در این سوره است (آیه۲۸۲معروف به آیه ی دِین) :

 

سوره ی  بقره

توصیف جالبی از خدا در این سوره است (اززبان ابراهیم(ع)):

 

سوره شعرا ((آیات78 تا82))

از ( الّذی خلقنی فهو یهدین )

سوره هایی که تمام حروف عربی 28حرف در آن جمع هستند :

سوره ی فتح،آیه 29( آخرین آیه)

 سوره ی آل عمران آیه 154

 

   




برچسب ها :

در قرآن و روایات، نشانه‌های زیادی برای مومنان، پرهیزکاران و اهل بهشت به عنوان الگو ذکر شده است، تا بندگان با تمرین و ممارست به درجه اعلای بندگی دست پیدا کنند. ماه رمضان درهای آسمان به روی همه بندگان و حتی گناه‌کارترین آن‌ها باز است و بهترین زمان برای تمرین اطاعت و بندگی‌ است، می‌توان از فضائل این ماه و رحمت مضاعف خدای مهربان استفاده نمود و به تقویت پایه‌های ایمان در دل پرداخت و از الگویی که در قرآن ارائه داده شده بهره جست.


ایمان اوصافی دارد:
۱ایمان، هجرت و جهاد: الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَة عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(توبه/20)؛ کسانی که ایمان آورده و به خاطر خدا هجرت کرده و در راه او با اموال و جان خود، جهاد کردند، مقام بزرگی در نزد خدا دارند و پیروز و رستگارند.
۲اطاعت از خدا و پیامبر: وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(نور، 52)؛ کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت می‌کنند و از خدا ترس و خشیت دارند و پرهیزکارند، اهل رستگاری‌اند.
۳ترس از خدا، توکل، اقامه نماز و انفاق: إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ

قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهْمْ إِیمَانًا وَ عَلیَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَّونَ* الَّذِینَ
یُقِیمُونَ الصَّلَوه وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ* أُوْلَئکَ هُمُ الْمُوْمِنُونَ حَقًّا لهَّمْ دَرَجَاتٌ
عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَة وَ رِزْقٌ کَرِیم(انفال، 2-4)؛ مومنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمانشان فزون‌تر می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. آن‌ها که نماز را برپا می‌دارند و از آن‌چه به آن‌ها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. (آری)، مومنان حقیقی آن‌ها هستند،
برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است و برای آن‌ها، آمرزش و روزی بی‌نقص و عیب است.
4.
امانت‌داری و تعهد به پیمان: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون(مؤمنون، 8)؛ مومنان کسانی هستند که امانت‌ها و عهد و پیمانشان را مراعات می‌کنند.
5.
وحدانیت و تقید به حدود الهی: وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً  آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُون(فرقان، 68)؛ کسانی که غیر از خدا، کسی را عبادت نمی‌کنند و انسان‌هایی را که خدا خونشان را محترم شمرده، نمی‌کشند و زنا نمی‌‌کنند




برچسب ها :

بگذار تو و من غریب باشیم

ولی بیا با هم رفیق باشیم

آیه های من آیه های زندگی ست

حرف های من اولین گام بندگی ست

بی من زندگی را چه حاصل

منم کلام خدا

چرا؟ با من تازه نمی کنید هوا

هوای این روز ها چرا گرفته

چون کسی به سراغم نیامده

درمان درد ها منم

کلام خدا منم

نام من هست قرآن

هدفم ساختن انسان

انسان را روشنگر راهم من

با او هر دم همراهم من

او از من دوری می کند

در دنیا دو رویی می کند

(از کتاب از خدا تا خدا نوشته مقصود شکاری خوشنام)




برچسب ها :

انقلابى بزرگ و جهانى، نيازمند رهبران و مديرانى لايق، كاركشته، وارسته و پرتوان است كه هم پيروزى اش تأمين گردد و هم اهداف و برنامه هاى فراگير آن تحقق يابد. بستر زمان و تاريخ، دروازه ورودى انسان ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى كه در آن مليّت و قوميّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و... مطرح نيست؛ بلكه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براين اساس قيام مهدوى، به حدى گسترده و فراگير است كه در قلمرو آن، همه مليت ها و گروه ها - از گذشته تا حال و آينده - حضور دارند و حتى ملائكه الهى نيز در آن به ايفاى نقش مى پردازند.

پس از آنجايى كه در ميان ياران حضرت، پيامبران و اولياى الهى (چون عيسى، يوشع، خضر، اصحاب كهف و...) و هم از اصحاب پيامبر اسلام و اميرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالك، ابوذر و...) حضور دارند، مى توان گفت آنان عصاره تاريخ خواهند بود. علاوه بر آن كه خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پيامبران و اوصيا و دارنده همه سنن و مواريث آنان است؛ به طور طبيعى يارانش نيز دارنده اين ميراث گران بها خواهند بود.

البته در مجامع روايى بر 313 يار خاص آن حضرت تاكيدات ويژه اى شده و اوصاف و خصلت هايى براى آنان شمارش شده است كه نشان مى دهد واقعاً آنان انسان هاى برتر، شايسته و برگزيده هستند و توان انجام اين مأموريت بزرگ الهى را دارند.

 

اوصاف ياران در قرآن

در قرآن، آياتى وجود دارد كه ويژگى هاى برشمرده آنها را، مى توان بر ياران خاص حضرت مهدى(عج) تطبيق داد و در بعضى از روايات نيز، بيان شده كه اين آيات در مورد مهدى(عج) و اصحابش باشد؛ از جمله مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»

براساس اين آيه خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت دين بر مى انگيزد و اوصاف كسانى را كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند، چنين شرح مى دهد:

1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودى او نمى انديشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»

2. در برابر مؤمنان خاضع و فروتن هستند. «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

3. در برابر ستمكاران قدرتمند هستند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ»

4. جهاد در راه خدا برنامه هميشگى آنهاست. «يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

5. ثابت قدم بوده و از ملامت كنندگان باكى ندارند. «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»

در پايان مى فرمايد: «به دست آوردن اين امتيازات (علاوه بر كوشش شخصى)، مرهون فضل الهى است كه به هر كس شايسته باشد، داده مى شود. «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ».

در روايتى از امام صادق«ع» اوصافى براى ياران حضرت مهدى بيان شده كه با اوصاف مذكور در آيه هماهنگ است

به طور كلى مى توان اوصاف، و ويژگى هاى ياران خاص حضرت را در روايات چنين شمارش كرد.

 

اوصاف ياران در حديث

شناخت عميق نسبت به خدا؛ امام صادق«ع» مى فرمايد: «در قلوب آنان (ياران مهدى)، نسبت به ذات خدا شكى نيست»

و «آنان به وحدانيت خداوند آن چنان كه حق وحدانيت اوست، اعتقاد دارند»




برچسب ها :

چنان كه درك شب قدر، كاری است مشكل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار كه تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می‌توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چراكه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراك مالیلة القدر»؛ «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»
در وصف آن همین بس كه «خیر من الف شهر»؛ «از هزار ماه برتر است » و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:
1. نزول قرآن:
نزول جامع ترین، كامل‌ترین و ماندگارترین كتاب الهی برعظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود می‌گوید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران » (1) ؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان می‌كند كه «انا انزلناه فی لیلة مباركة »(2) ؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پربركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «انا انزلناه فی لیلة القدر» (3) ؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن می‌افزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.


2. تقدیر امور:
در نام گذاری شب قدر بیانهای مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لیلة العظمة(4)» گرفته اند؛ چراكه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه‌ای می‌خوانیم: «ماقدروا الله حق قدره » (5)؛ «قدر ندانستند [و نشناختند] خدا را آنگونه كه حق عظمت او بود.»
«قدر» به معنای تقدیر و اندازه گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تایید می‌كند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‌گوید: «لیلة القدر‌ای لیلة قیضها لامور مخصوصة (6) ؛ شب قدر یعنی شبی كه [خداوند] برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرر] نموده است.» و قرآن كریم می‌فرماید: در آن شب «یفرق كل امر حكیم » (7) ؛ «هركاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا [و تعیین و تنظیم] می‌گردد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «التقدیر فی لیلة القدر تسعة عشر، والابرام فی لیلة احدی و عشرین والامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین (8) ؛ تقدیر امور [و سرنوشتها] در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا [ی آن] در شب بیست و سوم [صورت می‌گیرد] .» و امام هشتم علیه السلام فرمود: «... یقدر فیها ما یكون فی السنة من خیر او شر او مضرة او منفعة او رزق او اجل و لذلك سمیت لیلة القدر(9) ؛ در آن شب [قدر آنچه كه در سال واقع می‌شود، تقدیر و اندازه گیری می‌شود، از نیكی و بدی و زیان و سود و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر [شب اندازه گیری] نامیده شده است.»
و طبق روایات فراوانی(10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشیها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، براساس استعدادها و لیاقتها، رقم می‌خورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری » به وجود نمی‌آورد. می‌توان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجت زمان علیه السلام عرضه می‌شود.




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 58 صفحه بعد